زمان :چهارشنبه 15 آبان ماه پارت اول
زمان :چهارشنبه 15 آبان ماه #پارت #اول
آرامش
درحال خوردن کردن سالاد بودم که صدای آه آوا بلند شدبرگشتم سمتش ناخون کاشته شدش شکسته بود زیر لب هعی غر میزد به غر زدناش خندیدیم
آره آرامش خانوم بخند امروز که شوهر تو کنسرت نداره
خندم محو شد خودمو مشغول خوردن کردن کردم
چیزی شده دخترم
مامان ناخونم شکست الان وقت شکستن بود آخه
خوبه خوبه دختر چیزی نشده که عروس خانوم تو که نباید اصلا کار کنی برو آماده شو که الانسان کنسرت شوهرت شروع می شه
آرامش جون خوب شد برگشتی ها واسه عروسی اوا و آرش نیاز نیست برم پیش غربیه خودت درست میکنی اوا رو دیگه
مامان راست میگی آرامش جون لطف میکنی دیگه
به این تیکه ها عادت کرده بودم اصلا نباید امروز میومد اینجا
آره خاله جون خودم اوا درست میکنه
وای خدا داره دیرم میشه
از خاله و اوا خدا حافظی کردم و سریع سوار ماشین شدم
حتما آرشم الان غذا نخورده خودمم گرسنمه نتونستم غذا بخورم پیش خاله و اوا و تیکه هاشون
یه چیز میگرم که با آرش بخورم یه دفعه یادم اومد که دیگه اون مال من نیست مال اواست اون الان دیگه زن داره پس من حق ندارم محبت بی حا کنم بهش تلفنم زنگ خورد
وای امیر میلاد الان که اخراجم کنه از گروه
الو بله آقای نیکزاد
کجایی خانوم اسدی گروه معطل شماست ها
میدونم خیلی دیر کردم تکرار نمیشه رسیدم
ماشین و پارک کردم گیتار و برداشتم سریع رفتم سمت برج که با یه چیزی برخورد کردم
چقدر سفت بود سرم درد گرفت
وای ببخشید عجله داشتم
خانوم اسدی خیلی دیر کردین
صداش هنوز همون صدایی بود...
آرامش
درحال خوردن کردن سالاد بودم که صدای آه آوا بلند شدبرگشتم سمتش ناخون کاشته شدش شکسته بود زیر لب هعی غر میزد به غر زدناش خندیدیم
آره آرامش خانوم بخند امروز که شوهر تو کنسرت نداره
خندم محو شد خودمو مشغول خوردن کردن کردم
چیزی شده دخترم
مامان ناخونم شکست الان وقت شکستن بود آخه
خوبه خوبه دختر چیزی نشده که عروس خانوم تو که نباید اصلا کار کنی برو آماده شو که الانسان کنسرت شوهرت شروع می شه
آرامش جون خوب شد برگشتی ها واسه عروسی اوا و آرش نیاز نیست برم پیش غربیه خودت درست میکنی اوا رو دیگه
مامان راست میگی آرامش جون لطف میکنی دیگه
به این تیکه ها عادت کرده بودم اصلا نباید امروز میومد اینجا
آره خاله جون خودم اوا درست میکنه
وای خدا داره دیرم میشه
از خاله و اوا خدا حافظی کردم و سریع سوار ماشین شدم
حتما آرشم الان غذا نخورده خودمم گرسنمه نتونستم غذا بخورم پیش خاله و اوا و تیکه هاشون
یه چیز میگرم که با آرش بخورم یه دفعه یادم اومد که دیگه اون مال من نیست مال اواست اون الان دیگه زن داره پس من حق ندارم محبت بی حا کنم بهش تلفنم زنگ خورد
وای امیر میلاد الان که اخراجم کنه از گروه
الو بله آقای نیکزاد
کجایی خانوم اسدی گروه معطل شماست ها
میدونم خیلی دیر کردم تکرار نمیشه رسیدم
ماشین و پارک کردم گیتار و برداشتم سریع رفتم سمت برج که با یه چیزی برخورد کردم
چقدر سفت بود سرم درد گرفت
وای ببخشید عجله داشتم
خانوم اسدی خیلی دیر کردین
صداش هنوز همون صدایی بود...
۵.۱k
۱۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.