دانلود رمان نور همین حوالیست یک عصر بارونی ماه آبان بود م
دانلود رمان نور همین حوالیست یک عصر بارونی ماه آبان بود من درحالی که روی تخت نشسته بودم،حساب های مهر ماه رو از دفتر کل، پاک نویس می کردم؛ بعد از اتمام کارم،نسکافه ای درست کردم و درحالی که از پشت پنجره به نم نم بارون خیره شده بودم، به گذر زندگیم فکر میکردم. به روزهای سخت زندگیم در پرورشگاه …درس و کار از نُه سالگیم…قبولیم در دانشگاه
https://www.1roman.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%86%d9%88%d8%b1-%d9%87%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d8%aa/
https://www.1roman.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%86%d9%88%d8%b1-%d9%87%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b3%d8%aa/
۴.۷k
۲۷ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.