.اخیراً دارم فکر میکنم چقدر کم داشتمت ...
.اخیراً دارم فکر میکنم چقدر کم داشتمت ...
کم داشتمت ؛
تو شبای بارونیِ پاییز و روزای آفتابیِ تابستون ...
کم داشتمت ؛
بینِ دلتنگیِ غروبِ جمعه های دلگیر و کسالتِ صبح های شنبه ...
کم داشتمت ؛
تو شلوغیِ خیابونای شهر که دستمو بگیری و با بودنت امنیتمو تضمین کنی ...
من ، کم داشتمت ؛
عصرای سه شنبه ، وقتی که گیج و گنگ بودم از خواستنت و مونده بودم حیرون از نبودنت ...
کم داشتمت ؛
اونجا که زندگی گلومو فشار میداد تا اشکمو دربیاره ...
نبودی که دلگرمم کنی و بغلتو قرض بدی بهم واسه یه ذره آرامش ...
من تو رو کم داشتمت ؛
تو روزای سختِ زندگی و بحبوحه ی غم ...
نبودی کنارم ، ولی بودی تو یادم .....
کم داشتمت ؛
تو شبای بارونیِ پاییز و روزای آفتابیِ تابستون ...
کم داشتمت ؛
بینِ دلتنگیِ غروبِ جمعه های دلگیر و کسالتِ صبح های شنبه ...
کم داشتمت ؛
تو شلوغیِ خیابونای شهر که دستمو بگیری و با بودنت امنیتمو تضمین کنی ...
من ، کم داشتمت ؛
عصرای سه شنبه ، وقتی که گیج و گنگ بودم از خواستنت و مونده بودم حیرون از نبودنت ...
کم داشتمت ؛
اونجا که زندگی گلومو فشار میداد تا اشکمو دربیاره ...
نبودی که دلگرمم کنی و بغلتو قرض بدی بهم واسه یه ذره آرامش ...
من تو رو کم داشتمت ؛
تو روزای سختِ زندگی و بحبوحه ی غم ...
نبودی کنارم ، ولی بودی تو یادم .....
۳.۱k
۲۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.