دوباره شب و حسرت و پنجره
دوباره شب و حسرت و پنجره
یه بغضِ قدیمی توی حنجره
دوباره یه آهنگِ نامرد که
همه واژه هاشو دلم از بَره
دوباره من و نامه و زُل زدن
توی نقطه چین تَهِ سطرهات...
تو و رفتنِ بی خداحافظی
من و شیشه ی خالی عطرهات
دلم لک زده واسه بوسیدنِ
یه عکس قدیمی با موهای لَخت
همونی که چند روزه زندونیه
توی جعبه ی کهنه ی زیرِ تخت
با یه ساک هم میشه مردا رو کشت
باید جزو ممنوعه آلات شه
چمدان توی دست هر دختری
ببینن بگیرن، مجازات شه!
یه بغضِ قدیمی توی حنجره
دوباره یه آهنگِ نامرد که
همه واژه هاشو دلم از بَره
دوباره من و نامه و زُل زدن
توی نقطه چین تَهِ سطرهات...
تو و رفتنِ بی خداحافظی
من و شیشه ی خالی عطرهات
دلم لک زده واسه بوسیدنِ
یه عکس قدیمی با موهای لَخت
همونی که چند روزه زندونیه
توی جعبه ی کهنه ی زیرِ تخت
با یه ساک هم میشه مردا رو کشت
باید جزو ممنوعه آلات شه
چمدان توی دست هر دختری
ببینن بگیرن، مجازات شه!
۱.۱k
۲۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.