ای دل ز من بریده ز یادم نمی روی
ای دل ز من بریده ز یادم نمیروی
وی پا ز من کشیده ز یادم نمیروی
ای رفته از برابر چشمم به کوی غیر
اشکم به دیده دیده ز یادم نمیروی
آن چشم را به روی چه کس باز میکنی
ای آهوی رمیده ز یادم نمیروی
در سایهی کدام نهالی روم به خواب
ای نخل بررسیده ز یادم نمیروی
دانم که امشبم به سحرگه نمیرود
ای جلوهی سپیده ز یادم نمیروی
تا خواند این غزل ز من آن سروناز گفت
ای بیدِ قدخمیده ز یادم نمیروی
وی پا ز من کشیده ز یادم نمیروی
ای رفته از برابر چشمم به کوی غیر
اشکم به دیده دیده ز یادم نمیروی
آن چشم را به روی چه کس باز میکنی
ای آهوی رمیده ز یادم نمیروی
در سایهی کدام نهالی روم به خواب
ای نخل بررسیده ز یادم نمیروی
دانم که امشبم به سحرگه نمیرود
ای جلوهی سپیده ز یادم نمیروی
تا خواند این غزل ز من آن سروناز گفت
ای بیدِ قدخمیده ز یادم نمیروی
۱.۴k
۲۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.