🌌 صبح سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی از راه رسید تو نیامدی گنجشک های منتظر دور خانه ی من نشستند و به هر سایه به خود لرزیدند تو نیامدی شعر از دلم به دهانم از لب هایم به دلم پر کشید تو نیامدی
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.