ای که با من لحظه ای هستی و عمری نیستی
ای که با من لحظه ای هستی و عمری نیستی
بی تو تاریکم، بیا و روشنم کن کیستی...
هرچه می پرسم از آن دستی که پنهان کرده ای
پای پاسخ های پرسش وار خود می ایستی!
چیستان تازه ای سر می کشد در حیرتم
هر زمان رو به خودم می پرسم از تو "چیستی؟"
خوش به حال مردمان قرن های پیش از این
قرن هایی که درون قلب ها می زیستی
چشم وا کردم، تو را دیدم که می خندی به من
چشم بستم، لحظه ای هستی و عمری نیستی
بی تو تاریکم، بیا و روشنم کن کیستی...
هرچه می پرسم از آن دستی که پنهان کرده ای
پای پاسخ های پرسش وار خود می ایستی!
چیستان تازه ای سر می کشد در حیرتم
هر زمان رو به خودم می پرسم از تو "چیستی؟"
خوش به حال مردمان قرن های پیش از این
قرن هایی که درون قلب ها می زیستی
چشم وا کردم، تو را دیدم که می خندی به من
چشم بستم، لحظه ای هستی و عمری نیستی
۳.۲k
۲۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.