📔 شعر طنز😊
📔 #شعر_طنز😊
زنی از شوهرش رفت و جدا شد
رها کرد بچه ها را بی وفا شد 😔
به دستِ بچه ها شوهر گرفتار
شب و روزش به طبخِ شام و ناهار😏
پدر از او در آورد شیر خواره
زِوار از کارِ خانه پاره پاره 😉
تلفن زد به زن ، من عذر خواهم
بیا که مانده ی در بینِ راهم 🤗
زنش گفتا کنارت هست لیوان؟
بزن آن را به نبشِ سنگِ ایوان 😥
ببین لیوان شده صد تکّه پاره
چگونه میشود سالم دوباره؟😐
شکستی این دلم را مثل این جام
چگونه باز گردم من به آن دام ☹
بگفتا شوهرش بر همسر خویش
که اِستیلی بُوَد لیوان درویش😄
زنش گفتا که لعنت بر تو همسر
بیا دنبال من ای عشق برتر 😂
زنی از شوهرش رفت و جدا شد
رها کرد بچه ها را بی وفا شد 😔
به دستِ بچه ها شوهر گرفتار
شب و روزش به طبخِ شام و ناهار😏
پدر از او در آورد شیر خواره
زِوار از کارِ خانه پاره پاره 😉
تلفن زد به زن ، من عذر خواهم
بیا که مانده ی در بینِ راهم 🤗
زنش گفتا کنارت هست لیوان؟
بزن آن را به نبشِ سنگِ ایوان 😥
ببین لیوان شده صد تکّه پاره
چگونه میشود سالم دوباره؟😐
شکستی این دلم را مثل این جام
چگونه باز گردم من به آن دام ☹
بگفتا شوهرش بر همسر خویش
که اِستیلی بُوَد لیوان درویش😄
زنش گفتا که لعنت بر تو همسر
بیا دنبال من ای عشق برتر 😂
۵۶۷
۱۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.