گره می خورند به دامنم
گره می خورند به دامنم
وسواس های دخترانه ای
که دقیقا
از آن طرف میز آغاز شده اند؛
وقتی زل میزنی به چشمهایم و
آرزو میکنم
کاش می توانستم
توی همین لیوان چای کنار دستم
حل بشوم؛
وقتی که خیره میشوی و
فکر میکنم
که این شال لعنتی
چه مرگش شده
که روی سرم
درست بند نمی شود؛
یا جنس این مانتوی مسخره
چه بوده
که امروز
تصمیم گرفته همینطور چروک باقی بماند!
و نگرانی سیاه شدن زیر پلکهایم
یادم می اندازد
که توی دلم
فحش بفرستم
به هر مژه ای
که با سرخاب سفید ... #شقایق رضازاده
وسواس های دخترانه ای
که دقیقا
از آن طرف میز آغاز شده اند؛
وقتی زل میزنی به چشمهایم و
آرزو میکنم
کاش می توانستم
توی همین لیوان چای کنار دستم
حل بشوم؛
وقتی که خیره میشوی و
فکر میکنم
که این شال لعنتی
چه مرگش شده
که روی سرم
درست بند نمی شود؛
یا جنس این مانتوی مسخره
چه بوده
که امروز
تصمیم گرفته همینطور چروک باقی بماند!
و نگرانی سیاه شدن زیر پلکهایم
یادم می اندازد
که توی دلم
فحش بفرستم
به هر مژه ای
که با سرخاب سفید ... #شقایق رضازاده
۴.۳k
۱۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.