خداحافظ دلبر بخش دوم
#خداحافظ_دلبر #بخش_دوم
آخر یه روز رفتیم دمش بش گفتیم :
ببخشید چته...؟
گفت : ها چطوری چی با منی...؟
گفتیم بابا صاحب حُسن ،
در وفا کُوش ...
خودتو نگیر،
ما خیلی ساله اینجاییم تو که اولی نیستی،
ولی ارزش نداره ...
نرفت تو خرجش هی اونورو نیگا میکرد،
فک کردیم نکنه دنبال دوماد مو فرفریه است،
نکنه موی ما حالا مد نیست ،
نکنه ظهر پیاز زیاد خوردیم،
نکنه اون بیت اخری زیادی بوده،
نکنه میخواد قیمتو زیاد کنه،
نکنه دیوونه است،
نکنه یه چیزایی هست ما نمیدونیم ...
یادته اون روز تو راهرو زدی تو گوشم جمشید...؟
گفتی بیدار شو از خواب ادم ساده ،
خبری نیست ...
شبش رفتیم تو اتاق ،
کردیمش تو قاب گذاشتیم بالا طاقچه ...
حبیب بالاخره ما یه رفیق بیشتر نداریم که ...
باس گوش میکردیم دیگه ...
سختم بودا ولی کردیم ...
دیگه بوسیدیم گذاشتیم کنار،
کنار که نه رو طاقچه.
اما خب نمیشد دیگه ...
هی میدیدیمش ...
یه وجب اسایشگاه ست یا خبرشو میشنیدیم ،
در و بی در هی هوایی میشدیم ...
جمشید از روت خجالت میکشم،
قولمو شکستم،
روم نشد بت بگم ...
ده بار رفتم نیگاش کردم ...
تازه اینکه چیزی نیست حرفم باش زدم ...
جریحه دار جوابمو نداد ...
دیگه نگفتم بت اینارو ...
دلم درد نگرفته جمشید ...
نیگران شدم چرا درد نگرفته ...
بت قول داده بودم درست،
اما نمیتونم ازش جدا شم ...
یا هی از دور نگا کنم ،
می با دیگران خورده است و با ما سر گران دارد ...
گفتم بیام بهداری نشون بدم ...
تو دلم باشه خیالم راحته ...
هر جا میرم هست دیگه ...
خوردمش ....
دلبرو ...
خیالت جم درد نمیکنه ،
فقط دیگه نمیشه دیدش،
اخه دانی که چیست دولت؟
دیدار یار دیدن،
ولی ندیدن بهتر از نبودنش ...
سیگار داری؟
#پایان
آخر یه روز رفتیم دمش بش گفتیم :
ببخشید چته...؟
گفت : ها چطوری چی با منی...؟
گفتیم بابا صاحب حُسن ،
در وفا کُوش ...
خودتو نگیر،
ما خیلی ساله اینجاییم تو که اولی نیستی،
ولی ارزش نداره ...
نرفت تو خرجش هی اونورو نیگا میکرد،
فک کردیم نکنه دنبال دوماد مو فرفریه است،
نکنه موی ما حالا مد نیست ،
نکنه ظهر پیاز زیاد خوردیم،
نکنه اون بیت اخری زیادی بوده،
نکنه میخواد قیمتو زیاد کنه،
نکنه دیوونه است،
نکنه یه چیزایی هست ما نمیدونیم ...
یادته اون روز تو راهرو زدی تو گوشم جمشید...؟
گفتی بیدار شو از خواب ادم ساده ،
خبری نیست ...
شبش رفتیم تو اتاق ،
کردیمش تو قاب گذاشتیم بالا طاقچه ...
حبیب بالاخره ما یه رفیق بیشتر نداریم که ...
باس گوش میکردیم دیگه ...
سختم بودا ولی کردیم ...
دیگه بوسیدیم گذاشتیم کنار،
کنار که نه رو طاقچه.
اما خب نمیشد دیگه ...
هی میدیدیمش ...
یه وجب اسایشگاه ست یا خبرشو میشنیدیم ،
در و بی در هی هوایی میشدیم ...
جمشید از روت خجالت میکشم،
قولمو شکستم،
روم نشد بت بگم ...
ده بار رفتم نیگاش کردم ...
تازه اینکه چیزی نیست حرفم باش زدم ...
جریحه دار جوابمو نداد ...
دیگه نگفتم بت اینارو ...
دلم درد نگرفته جمشید ...
نیگران شدم چرا درد نگرفته ...
بت قول داده بودم درست،
اما نمیتونم ازش جدا شم ...
یا هی از دور نگا کنم ،
می با دیگران خورده است و با ما سر گران دارد ...
گفتم بیام بهداری نشون بدم ...
تو دلم باشه خیالم راحته ...
هر جا میرم هست دیگه ...
خوردمش ....
دلبرو ...
خیالت جم درد نمیکنه ،
فقط دیگه نمیشه دیدش،
اخه دانی که چیست دولت؟
دیدار یار دیدن،
ولی ندیدن بهتر از نبودنش ...
سیگار داری؟
#پایان
۱۳.۸k
۱۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.