پارت ده
پارت ده
سهون:
رز امد داخل و گفت :
_اوردمشون
دراکولا +بیاین داخل 😕
امدن یه دختره که فهمیدم انسان بود پشت رز قایم شد و دراکولا گفت :
_نمیخورمت 😂
و بعد رو به ماگفت :
_شما انسانها باید به خون آشام تبدیل شین ولی دیگه انسان نمیشی ... و شما ها دوتا گرگینه اینجا وایسین (به جام روبه روش اشاره کرد) و ادامه داد : رز و سهون واسین کنارشون دو تا سیمرغ و نیمه جن و مینوتور ها هم وایسن وایسادین و گفت :
_دسته تونو بذارین رو جام و ورده (اسلاینین چارنانین) رو بخونین !
چشامونو بستیم و بعد از یه دقیقه یه نوره سفید امد و پخش شد و بچها حتی اون دختره که پشته رز قایم شده بودم تبدیل به خون آشام شدن 👿
اون دختره نشست رو زمین و زار زار گرریه کردو شنل رز رو گرفت و گفت :
_تو مگه نگفتی منو برمیگردونی ها ؟ چرا برنگردوندی😢
بعد اون دختره مینوتوره چاقو گذاشته رو شاهرگش (حنا کوماندو 😂 ) و گفت :
_با شاهدخت درست صحبت کن 😡
حرفشو گوش نداد و افتاد به پایه من و شنلمو گرفت و التماس کرد که دختره مینوتوره یقه شو گرفت و چاقو رو گذاشت رو شاهرگش و رز با قدرتش چاقو رو پرت کرد رو به دختره مینوتوره گفت :
_پونی اون یکی از ماست الان دیگه 😡 دیگه نبینم چاقو روش بلند کنی هآاآاااآ😠
_چشم خانوم 😱 😨
دراکولا گفت :
_حالا شما ها باید کمکه شاهزادَ تون کنید تا بتونه از قدرتش استفاده کنه 🤕
همع شون _بله قربان و خندیدن 😂
۱ ماه بعد
الان رو همه چی مسلتم رز خیلی کمکم کرد دیشب داشت کمکم میکرد بعد از تمرین رویه یه کوه زیره یه درختع وحشت ناک که صورتع انسان روش بود نشستین و همون جا رو سونم خوابش برد ....
چطور بود ؟؟؟؟(♥ ω♥ *)
سهون:
رز امد داخل و گفت :
_اوردمشون
دراکولا +بیاین داخل 😕
امدن یه دختره که فهمیدم انسان بود پشت رز قایم شد و دراکولا گفت :
_نمیخورمت 😂
و بعد رو به ماگفت :
_شما انسانها باید به خون آشام تبدیل شین ولی دیگه انسان نمیشی ... و شما ها دوتا گرگینه اینجا وایسین (به جام روبه روش اشاره کرد) و ادامه داد : رز و سهون واسین کنارشون دو تا سیمرغ و نیمه جن و مینوتور ها هم وایسن وایسادین و گفت :
_دسته تونو بذارین رو جام و ورده (اسلاینین چارنانین) رو بخونین !
چشامونو بستیم و بعد از یه دقیقه یه نوره سفید امد و پخش شد و بچها حتی اون دختره که پشته رز قایم شده بودم تبدیل به خون آشام شدن 👿
اون دختره نشست رو زمین و زار زار گرریه کردو شنل رز رو گرفت و گفت :
_تو مگه نگفتی منو برمیگردونی ها ؟ چرا برنگردوندی😢
بعد اون دختره مینوتوره چاقو گذاشته رو شاهرگش (حنا کوماندو 😂 ) و گفت :
_با شاهدخت درست صحبت کن 😡
حرفشو گوش نداد و افتاد به پایه من و شنلمو گرفت و التماس کرد که دختره مینوتوره یقه شو گرفت و چاقو رو گذاشت رو شاهرگش و رز با قدرتش چاقو رو پرت کرد رو به دختره مینوتوره گفت :
_پونی اون یکی از ماست الان دیگه 😡 دیگه نبینم چاقو روش بلند کنی هآاآاااآ😠
_چشم خانوم 😱 😨
دراکولا گفت :
_حالا شما ها باید کمکه شاهزادَ تون کنید تا بتونه از قدرتش استفاده کنه 🤕
همع شون _بله قربان و خندیدن 😂
۱ ماه بعد
الان رو همه چی مسلتم رز خیلی کمکم کرد دیشب داشت کمکم میکرد بعد از تمرین رویه یه کوه زیره یه درختع وحشت ناک که صورتع انسان روش بود نشستین و همون جا رو سونم خوابش برد ....
چطور بود ؟؟؟؟(♥ ω♥ *)
۸۵۳
۰۵ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.