تئوری پیکسار ... میدونستید ممکنه همه فیلم های پیکسار تو ی
تئوری پیکسار ... میدونستید ممکنه همه فیلم های پیکسار تو یه دنیای مشترک جریان داشته باشن؟
راستش این تئوری من نیست و تئوری ای که به عنوان تئوری پیکسار اصلی معروف شده هم نیست. این تئوری کانال برادران کالین هست که به نظرم تئوری خوبی واسه شروعه. تئوری من با این تئوری خیلی فرق داره که بعد از این تئوری براتون میذارم.
خب اولین فیلم مطمئنا دایناسور خوب هست. توی دایناسور خوب میبینیم که شهاب سنگی که به دایناسور ها باید میخورد نخورد و دایناسور ها بیشتر از اون چه باید در زمین زندگی کردن. همین باعث شد که نسبت به قبلشون هوشمند بشن و کشاورزی و گله داری کنن. البته با اون طوفان هایی که اومد نسل دایناسورها بالاخره منقرض شد ولی نشون داد که حیوون های دنیای پیکسار میتونن باهوش باشن و برای خودشون روش زندگی تعیین کنن. بعدش به فیلم دلیر میرسیم. اونجا ما با مریدا و قضیه این که سرنوشت میشه تغییر کنه اشنا میشیم و مهمترین شخصیتش هم اون جادوگری بود که مریدا پیشش میره. اگه به کارگاه اون جادوگر دقت کنیم چیزهای جالبی میبینم مثل این که در دنیای پیکسار جادو وجود داره و اشیا ممکنه اون طوری که باید رفتار نکنن، مثل در کلبه جادوگر که به دو اتاق مختلف راه داشت. و این که علاوه بر هوشمند شدن خود به خودی حیوون ها، حیوون هایی هم هستن که با استفاده از جادو هوشمند شدن. و این که اشیا هم میتونن از خودشون قدرت داشته باشن مثل وقتی که جادوگر خواسته ی مریدا رو رد کرد و چاقوهایی که به سمت مریدا نشونه رفته بودن به سمت خودش نشونه رفتن. البته نکته مهم دیگه ای هم هست که در ادامه میگم. خب تا الان دیدیم که انسان و حیوون ها میتونن هوشمند باشن ولی فیلم بعدی نشون میده که وسایل و ربات ها هم میتونن. فیلم های بعدی شگفت انگیزان هستن که اولی حدود سال 1950 یا 1960 میلادی رخ میده. ما با رباتی که سندرم میسازه اشنا میشیم که برناه ریزی شده بوده به سندرم کمک کنه ابرقهرمان ها رو بکشه ولی بعدا بر علیه سندرم میشه. یعنی هوشمند شده و به میل خودش کاری رو انجام داده. فیلم های بعدی درجست و جوی نمو و دوری هستن. در این دوتا فیلم ماهی ها رو میبینیم که تونستن هوشمند بشن و برای خودشون مدرسه و خرید و فروش ملک دارن و حتی یه ماهی برای پیدا کردن پسرش از اقیانوس رد شده. و اینکه در اخر فیلم از دست انسان ها هم فرار میکنن (توجهتون رو به کتابی درمورد اقای شگفت انگیز در مطب دکتر شرمن و اسباب بازی باز لایتیر جلب میکنم). در همین حال حیوون ها هم پیشرفته شدن و مثلا موش سراشپز میتونه اشپزی کنه، که کاریه که معمولا انسان ها انجام میدن. یادتونه چه حیوون دیگه ای تو فیلم های پیکسار اشپزی میکرد؟ سگ های چارلز مانتس توی انیمیشن بالا. (و حتی هواپیما هم هدایت میکردن). و چارلز مانتس دنبال کوین میگشت که راستش کوین هم به نوبه خودش باهوش بود که بعد از این همه سال گیر نیفتاده بود. (موضوع اینه که حیوون هایی که سال های زیاد توسط انسان ها نادیده گرفته شدن مثل موش ها و ماهی ها میتونستن هوشمند بشن و به همین دلیل مثلا باستر سگی که اندی توی داستان اسباب بازی داشته مثل سگ های چارلز مانتس نیست) (و همچنین توجه دوباره تون رو جلب میکنم به اون خرس بنفش و دختر صاحبش از داستان اسباب بازی 3 توی فیلم بالا وقتی که خونه برای بار اول پرواز میکنه) بالا همچنین ما رو با شرکت بی ان ال (بای ان لارج) اشنا میکنه که همون شرکتیه که میخواد فردریکسون رو از خونه اش بندازه بیرون و همچنین شرکتیه که باتری های بازلایتیر رو تولید کرده. و بازلایتیر هم توی تبلیغی بوده که یه سری نوشابه هم توی اون تبلیغ بودن و همون نوشابه هایی بودن که الی و فردریکسون از سرشون به عنوان سنجاق سینه استفاده میکردن. (و کارت پستالی هم از طرف شخصی به اسم اما جین هم روی میز اندی و هم روی اینه فردریکسون به چشم میخوره) و ما توی در جست و جوی نمو و دوری میبینیم که کم کم دریا ها دارن الوده میشن. که ما رو میرسونه به فیلم بعدی. وال-ای. شرکتی که ادم ها رو به فضا فرستاد و وال-ای ها رو مامور کرد تا اشغال ها رو جمع کنن همون شرکت بای ان لارج بود. پس انسان ها رفتن و چیزی که میمونه زمینی برای زندگی ماشین هاست. موضوع اینه که بای ان لارج اصلا نمیخواست انسان ها دوباره زمین رو کنترل کنن. و با مصرف گرایی زندگی راحتی که براشون فراهم کرده بود و هرچه که انسان ها میخواستن براشون فراهم کردن. خب پس چرا این کار رو میکنن و چی میخوان؟ راستش اگه دقت کنید توی داستان اسباب بازی انسان ها برای وسایل یه جورایی باتری محسوب میشن. جایی که انسان ها باشن وسایل جون دارن و جایی که انسان ها کار زیادی بهش ندارن اون وسایل جون ندارن و بای ان لارج این انرژی رو نیاز داره. پس چطور ماشین ها زنده میشن؟
دوستان این بخش اول از تئوری پیکسار بود و بخش ب
راستش این تئوری من نیست و تئوری ای که به عنوان تئوری پیکسار اصلی معروف شده هم نیست. این تئوری کانال برادران کالین هست که به نظرم تئوری خوبی واسه شروعه. تئوری من با این تئوری خیلی فرق داره که بعد از این تئوری براتون میذارم.
خب اولین فیلم مطمئنا دایناسور خوب هست. توی دایناسور خوب میبینیم که شهاب سنگی که به دایناسور ها باید میخورد نخورد و دایناسور ها بیشتر از اون چه باید در زمین زندگی کردن. همین باعث شد که نسبت به قبلشون هوشمند بشن و کشاورزی و گله داری کنن. البته با اون طوفان هایی که اومد نسل دایناسورها بالاخره منقرض شد ولی نشون داد که حیوون های دنیای پیکسار میتونن باهوش باشن و برای خودشون روش زندگی تعیین کنن. بعدش به فیلم دلیر میرسیم. اونجا ما با مریدا و قضیه این که سرنوشت میشه تغییر کنه اشنا میشیم و مهمترین شخصیتش هم اون جادوگری بود که مریدا پیشش میره. اگه به کارگاه اون جادوگر دقت کنیم چیزهای جالبی میبینم مثل این که در دنیای پیکسار جادو وجود داره و اشیا ممکنه اون طوری که باید رفتار نکنن، مثل در کلبه جادوگر که به دو اتاق مختلف راه داشت. و این که علاوه بر هوشمند شدن خود به خودی حیوون ها، حیوون هایی هم هستن که با استفاده از جادو هوشمند شدن. و این که اشیا هم میتونن از خودشون قدرت داشته باشن مثل وقتی که جادوگر خواسته ی مریدا رو رد کرد و چاقوهایی که به سمت مریدا نشونه رفته بودن به سمت خودش نشونه رفتن. البته نکته مهم دیگه ای هم هست که در ادامه میگم. خب تا الان دیدیم که انسان و حیوون ها میتونن هوشمند باشن ولی فیلم بعدی نشون میده که وسایل و ربات ها هم میتونن. فیلم های بعدی شگفت انگیزان هستن که اولی حدود سال 1950 یا 1960 میلادی رخ میده. ما با رباتی که سندرم میسازه اشنا میشیم که برناه ریزی شده بوده به سندرم کمک کنه ابرقهرمان ها رو بکشه ولی بعدا بر علیه سندرم میشه. یعنی هوشمند شده و به میل خودش کاری رو انجام داده. فیلم های بعدی درجست و جوی نمو و دوری هستن. در این دوتا فیلم ماهی ها رو میبینیم که تونستن هوشمند بشن و برای خودشون مدرسه و خرید و فروش ملک دارن و حتی یه ماهی برای پیدا کردن پسرش از اقیانوس رد شده. و اینکه در اخر فیلم از دست انسان ها هم فرار میکنن (توجهتون رو به کتابی درمورد اقای شگفت انگیز در مطب دکتر شرمن و اسباب بازی باز لایتیر جلب میکنم). در همین حال حیوون ها هم پیشرفته شدن و مثلا موش سراشپز میتونه اشپزی کنه، که کاریه که معمولا انسان ها انجام میدن. یادتونه چه حیوون دیگه ای تو فیلم های پیکسار اشپزی میکرد؟ سگ های چارلز مانتس توی انیمیشن بالا. (و حتی هواپیما هم هدایت میکردن). و چارلز مانتس دنبال کوین میگشت که راستش کوین هم به نوبه خودش باهوش بود که بعد از این همه سال گیر نیفتاده بود. (موضوع اینه که حیوون هایی که سال های زیاد توسط انسان ها نادیده گرفته شدن مثل موش ها و ماهی ها میتونستن هوشمند بشن و به همین دلیل مثلا باستر سگی که اندی توی داستان اسباب بازی داشته مثل سگ های چارلز مانتس نیست) (و همچنین توجه دوباره تون رو جلب میکنم به اون خرس بنفش و دختر صاحبش از داستان اسباب بازی 3 توی فیلم بالا وقتی که خونه برای بار اول پرواز میکنه) بالا همچنین ما رو با شرکت بی ان ال (بای ان لارج) اشنا میکنه که همون شرکتیه که میخواد فردریکسون رو از خونه اش بندازه بیرون و همچنین شرکتیه که باتری های بازلایتیر رو تولید کرده. و بازلایتیر هم توی تبلیغی بوده که یه سری نوشابه هم توی اون تبلیغ بودن و همون نوشابه هایی بودن که الی و فردریکسون از سرشون به عنوان سنجاق سینه استفاده میکردن. (و کارت پستالی هم از طرف شخصی به اسم اما جین هم روی میز اندی و هم روی اینه فردریکسون به چشم میخوره) و ما توی در جست و جوی نمو و دوری میبینیم که کم کم دریا ها دارن الوده میشن. که ما رو میرسونه به فیلم بعدی. وال-ای. شرکتی که ادم ها رو به فضا فرستاد و وال-ای ها رو مامور کرد تا اشغال ها رو جمع کنن همون شرکت بای ان لارج بود. پس انسان ها رفتن و چیزی که میمونه زمینی برای زندگی ماشین هاست. موضوع اینه که بای ان لارج اصلا نمیخواست انسان ها دوباره زمین رو کنترل کنن. و با مصرف گرایی زندگی راحتی که براشون فراهم کرده بود و هرچه که انسان ها میخواستن براشون فراهم کردن. خب پس چرا این کار رو میکنن و چی میخوان؟ راستش اگه دقت کنید توی داستان اسباب بازی انسان ها برای وسایل یه جورایی باتری محسوب میشن. جایی که انسان ها باشن وسایل جون دارن و جایی که انسان ها کار زیادی بهش ندارن اون وسایل جون ندارن و بای ان لارج این انرژی رو نیاز داره. پس چطور ماشین ها زنده میشن؟
دوستان این بخش اول از تئوری پیکسار بود و بخش ب
۴۷.۹k
۰۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.