خطر جادها
خطر جادها
جبهه دجال و تزویر و روشن نما در مقابل جبهه ی مهدی و ستیزه جو ازدست تزویر و تاریک نما است و هرکسی که از ظاهر قضاوت کند حق را به دجال و غرب می دهد اما کسی که از باطن قضاوت کند و بنابر باطن ، فریبنده بودن ظاهر را با ظاهر غلط انداز را تشخیص دهد قطعا با مهدی خواهد شد. جبهه ی شرق در مقابل جبهه غرب می ایستد و جبهه ی مهدی درمقابل جبهه ی دجال می ایستد و نبرد بین حق و باطل نبرد نور دل با تاریکی نما است در مقابل تاریک دل در مقابل نورنما است و حق تاریک نما است چون ستیزه جو ازدست دنیای پر از تزویر است و باطل روشن نما است چون می خواهد تظاهر به خوب بودن بکند تا بتواند با دروغ پنهان کننده حقیقت خود پایدار بماند و به میل غریزی خود اعتماد نکنید بلکه به میل عقل خود انتخاب کنید و این چنین می توانید گمراه نشوید. اگر به چشمان خود اعتماد کنید نه به تفکر و دل قطعا حق و باطل را وارونه خواهید گرفت و مراقب باشیم که براساس ظاهر قضاوت باطن نکنیم بلکه براساس باطن فهمی و شناخت حقیقت باطنی ظاهر را قضاوت کنیم. قطعا هرکسی که کاملا با ظاهر خوب می آید فریب است و کسی فقط فریب نیست که اگر ظاهر خوب داشته باشد نسبت به برخورد با دشمن نیست بلکه نسبت به همگان (غیر از کفار حربی یا دشمن است) و حق و باطل را براساس عقل قضاوت کنید نه براساس ظاهر این می تواند شما را دقیقا وارونه ی حق و باطل قرار ندهد و حق را حق بگیرید و باطل را باطل بگیرید اگر بنای شما براساس قضاوت از ظاهر نباشد و اگر بنا قضاوت بر ظاهر باشد دقیقا وارونه یعنی حق را باطل و باطل را حق می گیرد. پس آنکه می گوید ظاهر نشان از باطن است باید بداند آن ظاهر نشان باطن است است که نسبت به دشمن خدا یا کفار حربی تاریک و نسبت به غیر آن روشن باشد آن نشان از این است که باطن روشن دارد. قطعا ستیزه جو با لشکر و نظامیان امپریالیسم غرب باشید و تا می توانید از آن جلوگیری کنید و هم دشمن فرهنگ و تفکر فکر غرب باشید هم دشمن سیاست و نظامیان غرب باشید و سازمان های ستیزه جو را تقویت کنید و برای دشمن تزویر (غرب) به ظاهر سیاه و تاریک وحشت آفرین و فضایی باشید و با غرب مقابله کنید و با هرکسی که دشمن غرب است دوست باشید حتی اگر هر غیرمسلمانی که باشد و غیرمسلمانان اعتقاد حق هم نداشته و انحراف و باطل اعقیدتی هم باشند لااقل اخلاق داشته باشند اما اخلاق واقعی قطعا از مایند حتی اگر مثلا بی خدا هم باشند. پس با هرمکسی که قصد مشترک و هدف مشترک ستیزه جویی با غرب دارد همراهی کنید تا بتوانید غرب را که تهدید مشترک جهانیان است به نابودی بکشانید. منظور از غرب مکان غرب و مردم غرب نیست بلکه منظور حکومت و نظامیان و تفکر فکر غرب و فرهنگ غرب است. سه وظیفه یک آگاه که خود را مستحق آگاهی داند دارد آن نجات بخشی و آزادی بخشی و آگاهی بخشیست. پس با حق ازسر عقل باشید. آنها که می گویند باطن قلب و دل است بدانند یکی از فریب های شیطان همین است باطن حقیقی عقل و تفکر است و دل و قلب همانا باطن سطحی است و اینان که می گویند دین فقط به نماز و حجاب و نذری دادن و گریه کردن و بدون کفش رفتن و شیعه صفوی و . . . است نه دین به اخلاق و سیر کردن فقرا و عمل کردن راه امام حسین (ع) و کفش دادن و شیعه علوی و . . . اینان دینشان نص فهم است اینان از عمیق شدن فهم مردم و تاویل فهم شدن مردم ترس دارند. (درحالی که شیعه ی صفوی هم به جای خود هست اما شیعه علوی حاکم بر شیعه ی صفوی باید باشد.) فلسفه باید درست و غلط فکری و تفکری را بررسی کند و روانشناسی باید درست و غلط رفتاری را بررسی کند نه اینکه روانشناسی اقدامات فلسفه را دخالت کند و این منجر به روانشناسی سکولار شده می شود.بیشتر فقها و مراجع تقلید شیعه که خود را نائب حضرت حجت معرفی میکنند فقط در کارهایی که برایشان منفعتی دارد و شاید پول یا مقامی صاحب شوند این نیابت را قبول دارند مانند گرفتن وجوه خمس و زکات از مردم اما در سایر کارها که زحمت و جسارت میخواهد مثل حمایت از مظلوم در برابر ظالم غالبا میگویند خود حضرت که بیاید انشالله آن هم درست میشود. برای مثال کسی که نسبت به بدحجابی حساس است و حاضر است برای مبارزه با بدحجابی کفن بپوشد امّا نسبت به رواج دروغ و ریا و فقر و غارت و استبداد در جامعه بیتفاوت باشد معلوم است که حساسیتهای او دینی و اخلاقی نیست بلکه سیاسی و اقتصادی است و از اینجا میشود فهمید که چرا در روایات متعدد داریم که فقهای شیعه فتوا به قتل مهدی (عج) میدهند زیرا وقتی کسی بخواهد دکّان آقایان را ببندد و بازارشان را کساد کند قطعا با او به دشمنی برخواهند خواست ... امام حسین (ع) کشته شد تا راه ما گم نشود نه اینکه به راهش گم بمانیم پس راه گم نکن. حق را با تعقل بشناس بعد به آن عشق بورز و در راه آن فعالانه (نه منزوی) قدم بردار.
جبهه دجال و تزویر و روشن نما در مقابل جبهه ی مهدی و ستیزه جو ازدست تزویر و تاریک نما است و هرکسی که از ظاهر قضاوت کند حق را به دجال و غرب می دهد اما کسی که از باطن قضاوت کند و بنابر باطن ، فریبنده بودن ظاهر را با ظاهر غلط انداز را تشخیص دهد قطعا با مهدی خواهد شد. جبهه ی شرق در مقابل جبهه غرب می ایستد و جبهه ی مهدی درمقابل جبهه ی دجال می ایستد و نبرد بین حق و باطل نبرد نور دل با تاریکی نما است در مقابل تاریک دل در مقابل نورنما است و حق تاریک نما است چون ستیزه جو ازدست دنیای پر از تزویر است و باطل روشن نما است چون می خواهد تظاهر به خوب بودن بکند تا بتواند با دروغ پنهان کننده حقیقت خود پایدار بماند و به میل غریزی خود اعتماد نکنید بلکه به میل عقل خود انتخاب کنید و این چنین می توانید گمراه نشوید. اگر به چشمان خود اعتماد کنید نه به تفکر و دل قطعا حق و باطل را وارونه خواهید گرفت و مراقب باشیم که براساس ظاهر قضاوت باطن نکنیم بلکه براساس باطن فهمی و شناخت حقیقت باطنی ظاهر را قضاوت کنیم. قطعا هرکسی که کاملا با ظاهر خوب می آید فریب است و کسی فقط فریب نیست که اگر ظاهر خوب داشته باشد نسبت به برخورد با دشمن نیست بلکه نسبت به همگان (غیر از کفار حربی یا دشمن است) و حق و باطل را براساس عقل قضاوت کنید نه براساس ظاهر این می تواند شما را دقیقا وارونه ی حق و باطل قرار ندهد و حق را حق بگیرید و باطل را باطل بگیرید اگر بنای شما براساس قضاوت از ظاهر نباشد و اگر بنا قضاوت بر ظاهر باشد دقیقا وارونه یعنی حق را باطل و باطل را حق می گیرد. پس آنکه می گوید ظاهر نشان از باطن است باید بداند آن ظاهر نشان باطن است است که نسبت به دشمن خدا یا کفار حربی تاریک و نسبت به غیر آن روشن باشد آن نشان از این است که باطن روشن دارد. قطعا ستیزه جو با لشکر و نظامیان امپریالیسم غرب باشید و تا می توانید از آن جلوگیری کنید و هم دشمن فرهنگ و تفکر فکر غرب باشید هم دشمن سیاست و نظامیان غرب باشید و سازمان های ستیزه جو را تقویت کنید و برای دشمن تزویر (غرب) به ظاهر سیاه و تاریک وحشت آفرین و فضایی باشید و با غرب مقابله کنید و با هرکسی که دشمن غرب است دوست باشید حتی اگر هر غیرمسلمانی که باشد و غیرمسلمانان اعتقاد حق هم نداشته و انحراف و باطل اعقیدتی هم باشند لااقل اخلاق داشته باشند اما اخلاق واقعی قطعا از مایند حتی اگر مثلا بی خدا هم باشند. پس با هرمکسی که قصد مشترک و هدف مشترک ستیزه جویی با غرب دارد همراهی کنید تا بتوانید غرب را که تهدید مشترک جهانیان است به نابودی بکشانید. منظور از غرب مکان غرب و مردم غرب نیست بلکه منظور حکومت و نظامیان و تفکر فکر غرب و فرهنگ غرب است. سه وظیفه یک آگاه که خود را مستحق آگاهی داند دارد آن نجات بخشی و آزادی بخشی و آگاهی بخشیست. پس با حق ازسر عقل باشید. آنها که می گویند باطن قلب و دل است بدانند یکی از فریب های شیطان همین است باطن حقیقی عقل و تفکر است و دل و قلب همانا باطن سطحی است و اینان که می گویند دین فقط به نماز و حجاب و نذری دادن و گریه کردن و بدون کفش رفتن و شیعه صفوی و . . . است نه دین به اخلاق و سیر کردن فقرا و عمل کردن راه امام حسین (ع) و کفش دادن و شیعه علوی و . . . اینان دینشان نص فهم است اینان از عمیق شدن فهم مردم و تاویل فهم شدن مردم ترس دارند. (درحالی که شیعه ی صفوی هم به جای خود هست اما شیعه علوی حاکم بر شیعه ی صفوی باید باشد.) فلسفه باید درست و غلط فکری و تفکری را بررسی کند و روانشناسی باید درست و غلط رفتاری را بررسی کند نه اینکه روانشناسی اقدامات فلسفه را دخالت کند و این منجر به روانشناسی سکولار شده می شود.بیشتر فقها و مراجع تقلید شیعه که خود را نائب حضرت حجت معرفی میکنند فقط در کارهایی که برایشان منفعتی دارد و شاید پول یا مقامی صاحب شوند این نیابت را قبول دارند مانند گرفتن وجوه خمس و زکات از مردم اما در سایر کارها که زحمت و جسارت میخواهد مثل حمایت از مظلوم در برابر ظالم غالبا میگویند خود حضرت که بیاید انشالله آن هم درست میشود. برای مثال کسی که نسبت به بدحجابی حساس است و حاضر است برای مبارزه با بدحجابی کفن بپوشد امّا نسبت به رواج دروغ و ریا و فقر و غارت و استبداد در جامعه بیتفاوت باشد معلوم است که حساسیتهای او دینی و اخلاقی نیست بلکه سیاسی و اقتصادی است و از اینجا میشود فهمید که چرا در روایات متعدد داریم که فقهای شیعه فتوا به قتل مهدی (عج) میدهند زیرا وقتی کسی بخواهد دکّان آقایان را ببندد و بازارشان را کساد کند قطعا با او به دشمنی برخواهند خواست ... امام حسین (ع) کشته شد تا راه ما گم نشود نه اینکه به راهش گم بمانیم پس راه گم نکن. حق را با تعقل بشناس بعد به آن عشق بورز و در راه آن فعالانه (نه منزوی) قدم بردار.
۲۵.۵k
۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.