غرور نذاشت بهت بگم چقدر دوسِت دارم
غرور نذاشت بهت بگم چقدر دوسِت دارم
حالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم"*
نگو می خوای سفر بری، قسم به اون چشات که من
به قیمت جونم باشه، این یکی رو نمی ذارم
بری؟ همین؟ کجا بری؟ من بمونم؟ نمی تونم
من جوونیمو، عشقمو، زندگیمو طلبکارم
بدهکاری به قلب من، کجا بری عزیزکم؟
عشقمو پس بدی بری... دل و کجا نگهدارم؟
تو سینه قلب عاشقم فقط برا تو میزنه
بری تمومه کار من، به اسب مردن سوارم
شایعه های رفتنت گرفته حال قلبمو
مریض و نیمه جون شدم، بیا که خیلی تبدارم
باید توی کتاب شعر، غزل غزل برا چشات
گلای رنگ سبز و سرخ به رنگ لبهات بکارم
که وقتی مردم پیش پات، نگن بقیه پشت من:
غرور نذاشت بهت بگم قدّ خدا دوسِت دارم
حالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم"*
نگو می خوای سفر بری، قسم به اون چشات که من
به قیمت جونم باشه، این یکی رو نمی ذارم
بری؟ همین؟ کجا بری؟ من بمونم؟ نمی تونم
من جوونیمو، عشقمو، زندگیمو طلبکارم
بدهکاری به قلب من، کجا بری عزیزکم؟
عشقمو پس بدی بری... دل و کجا نگهدارم؟
تو سینه قلب عاشقم فقط برا تو میزنه
بری تمومه کار من، به اسب مردن سوارم
شایعه های رفتنت گرفته حال قلبمو
مریض و نیمه جون شدم، بیا که خیلی تبدارم
باید توی کتاب شعر، غزل غزل برا چشات
گلای رنگ سبز و سرخ به رنگ لبهات بکارم
که وقتی مردم پیش پات، نگن بقیه پشت من:
غرور نذاشت بهت بگم قدّ خدا دوسِت دارم
۲.۰k
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.