همسر اجباری ۳۵۸
#همسر_اجباری #۳۵۸
با اومدن غذا حواسمو به حرفای آریا دادم که گفت.
-ببین آناضعف میکنی پس خواهش خوب غذاتو بخور.
-وا چرا ضعف کنم.
-وقتی رفتیم خونه امون چراشو میفهمی...حاال بخور
بازم آریا پا گذاشت رو نکته ضعف من منم واسه اینکه ولم کنه و روشو کم کنم.
-شما نگران من نباش آقامون خودت ضعف نکنی یه موقع...
-نههه....راه اومدی....نهههه خوشم اومد....
غذارو با شوخیو خنده خوردیم...
بعد از غذا یکم که گذشت آریا
- گفت االن بر میگردم گلم....فعال.
یهویی کل سالن غرق در تاریکی شد و ربروی صندلی من با فاصله ده متری نور افکن اون قسمتو روشن کردن .یکی
زیر اون نوربود....آ.. .آریا بود آره...خودش بود ویالن به دست.... سالن ساکت شده با دیدن آریا سوت جیغ و دست
زدن که آریا بعد یه تعظیم کوچیک ویالنو کوک کردو رو شونش گذاشت و شروع کرد به زیبایی نواختن آهنگ....
واسه من کی بهتر از تو , بهتر از تویی که هستی
بهتر از تویی که اینجا , روبروی من نشستی
واسه تو کی بهتر از من
من دیوونه تر از تو
جز تو عشقی رو نمیخوام
واسه من کی بهتر از تو
آسون نیست واسه من تنهایی
تو واسم مثل یک رویایی
حالم خوبه وقتی تو اینجایی
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
حتی وقتی که تو هستی
من دلم تنگ تو میشه
دلم من دست خودش نیست
اینم از دیوونگیشه
حال من خوبه همیشه
من کنار تو میخندم
تو باید فهمیده باشی
من به تو عالقمندم
آسون نیست واسه من تنهایی
تو واسم مثل یک رویایی
حالم خوبه وقتی تو اینجایی.
اهنگ کی بهتر از تو...علی جهانیان.
محوتماشای آریا شدم وشوکه از کارش که خیلی به دلم نشست....این ملودی تقدیم به فرشته زندگیم آنا...که
عاشقانه دوسش دارم.
و همون مدلی به سمتم اومد....و دستشو به سمتم دراز کردو و منو با خودش برد وسط سن و با لبخند نگاهش کردم.
-ممنون آریا خیلی قشنگ بود.
-پیشکش چشات عشقم.
دستمو روی سینه آریا گذاشتمو اونیکی دستمو تودست دیگش آریا هم دست آزادشو دور کمرم حلقه کرد.
و خیلی آروم و نرم با آهنگ زیبایی که آریا انتخاب کرده بود رقصیدیم....
آخرای آهنگ بودیم که آریا از حرکت واستاد و باعث توقف من شد... تو چشمام خیره شد و سرشو پایین آوردو
بوسه ای رو پیشونیم زد.
-ممنونم فرشته زندگیم.
لبخندی به روش زدم و دستشو دور کمرم حلقه کرد....
و به سمت جایگاهمون رفتیم...
همه مهمونا بهمون تبریک گفتنو ازمون خدافظی کردن....
کم کم سالن خالی شدو جز مهمونای درجه یک واسه بدرقه.... سعید واحسان داشتن به سمتمون میومدن البته
نامزداشونم پشت سرشون بود همه واسمون آرزوی خوشبختی کردنو در آخر هم پدرو مادرامون ازمون خدافظی کردن
با اومدن غذا حواسمو به حرفای آریا دادم که گفت.
-ببین آناضعف میکنی پس خواهش خوب غذاتو بخور.
-وا چرا ضعف کنم.
-وقتی رفتیم خونه امون چراشو میفهمی...حاال بخور
بازم آریا پا گذاشت رو نکته ضعف من منم واسه اینکه ولم کنه و روشو کم کنم.
-شما نگران من نباش آقامون خودت ضعف نکنی یه موقع...
-نههه....راه اومدی....نهههه خوشم اومد....
غذارو با شوخیو خنده خوردیم...
بعد از غذا یکم که گذشت آریا
- گفت االن بر میگردم گلم....فعال.
یهویی کل سالن غرق در تاریکی شد و ربروی صندلی من با فاصله ده متری نور افکن اون قسمتو روشن کردن .یکی
زیر اون نوربود....آ.. .آریا بود آره...خودش بود ویالن به دست.... سالن ساکت شده با دیدن آریا سوت جیغ و دست
زدن که آریا بعد یه تعظیم کوچیک ویالنو کوک کردو رو شونش گذاشت و شروع کرد به زیبایی نواختن آهنگ....
واسه من کی بهتر از تو , بهتر از تویی که هستی
بهتر از تویی که اینجا , روبروی من نشستی
واسه تو کی بهتر از من
من دیوونه تر از تو
جز تو عشقی رو نمیخوام
واسه من کی بهتر از تو
آسون نیست واسه من تنهایی
تو واسم مثل یک رویایی
حالم خوبه وقتی تو اینجایی
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
حتی وقتی که تو هستی
من دلم تنگ تو میشه
دلم من دست خودش نیست
اینم از دیوونگیشه
حال من خوبه همیشه
من کنار تو میخندم
تو باید فهمیده باشی
من به تو عالقمندم
آسون نیست واسه من تنهایی
تو واسم مثل یک رویایی
حالم خوبه وقتی تو اینجایی.
اهنگ کی بهتر از تو...علی جهانیان.
محوتماشای آریا شدم وشوکه از کارش که خیلی به دلم نشست....این ملودی تقدیم به فرشته زندگیم آنا...که
عاشقانه دوسش دارم.
و همون مدلی به سمتم اومد....و دستشو به سمتم دراز کردو و منو با خودش برد وسط سن و با لبخند نگاهش کردم.
-ممنون آریا خیلی قشنگ بود.
-پیشکش چشات عشقم.
دستمو روی سینه آریا گذاشتمو اونیکی دستمو تودست دیگش آریا هم دست آزادشو دور کمرم حلقه کرد.
و خیلی آروم و نرم با آهنگ زیبایی که آریا انتخاب کرده بود رقصیدیم....
آخرای آهنگ بودیم که آریا از حرکت واستاد و باعث توقف من شد... تو چشمام خیره شد و سرشو پایین آوردو
بوسه ای رو پیشونیم زد.
-ممنونم فرشته زندگیم.
لبخندی به روش زدم و دستشو دور کمرم حلقه کرد....
و به سمت جایگاهمون رفتیم...
همه مهمونا بهمون تبریک گفتنو ازمون خدافظی کردن....
کم کم سالن خالی شدو جز مهمونای درجه یک واسه بدرقه.... سعید واحسان داشتن به سمتمون میومدن البته
نامزداشونم پشت سرشون بود همه واسمون آرزوی خوشبختی کردنو در آخر هم پدرو مادرامون ازمون خدافظی کردن
۷.۴k
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.