پارت سوم
پارت سوم
بم بم و یوگیوم اون شب رو تا صب قهقهه زندن و از تجربیات سکس و دختربازیاشون برای هم تعریف کردن بم بم فک میکرد نیمه ی گمشده اش رو پیدا کرده و یوگیوم معتقد بود بم بم همزادشه
صب بعد از اینکه مارک ده بار در زد و جوابی دریافت نکرده به اینکه اون دو تا زنده ان شک کرد و بی اجازه وارد اتاق شد و چیزی که دید بدون اینکه بدونه چرا حالش رو بد کرد حس کرد قلبش فشرده شده و بهش خیانت شده و واقعا عصبانی شد و برای اولین بار تو زندگیش اخرین تن صداش رو امتحان کرد و شروع کرد جیغ زدن
- شما دوتا دیشب چه گوهی خوردید فک کردید اینجا کاروانسراس هیچ میدونید براچی اینجایید احمقا دارید چه غلطی میکنید ؟
بم بم اونشب تو تخت یوگیوم خوابش برده بود و خوب هردوشن چون باهم راحت بودن لخت بودن و فقط یه شرتک کوتاه پاشون بود
یوگیوم بخاطر جیغای مارک چشاش رو باز کرد و مارک رو دید اول واقعا گیج و شوکه شد و بعد یادش افتاد تو چه شرایطیه و خب اگه کسی فکرش با اون باشه بد برداشته میکنه پس اون رگ دیوث بازیش زد بالا انگشت اشاره اش رو جلوی دماغ اش گرفت .
- هیش بیدارش نکن دیشب دیر خوابیدیم داشتیم تا صبح باهم حال میکردیم خسته اس .
مارک واقعا عصبانی شد اومد جلو لاحاف رو از روشون کشید و شروع کرد به کتک زدنشون و یوگیوم فقط قهقهه میزد و بم بم هم از دیدن این عضو جدید که یوگیوم بهش گفته بود داستان رو که فک میکرد رو یوگی کراش داره و اسمش مارکه و تو روز ده کلمه ام حرف نمیزنه و به نظر بم بم این رفتارش کاملا مخالف توضیحات یوگی بود جز اون بخش کراشش رو یوگی .
صب همه سر میز صبحانه نشستن و به هم با گیجی نگاه میکردن و مارک هی به اون دو تا بچه ی بی ادب چشم غره میرفت تا وقتی که سوزی و جی بی اومدن
- خوب ما یه عضو جدید داریم بم بم . بم بم من ایم جه بومم ولی اکثرا جی بی صدام میکنن اینم سوزی خواهر بزرگترم اینم مارک برادر کوچیک ترمه اونم یوگیوم که فک کنم باهاش اشنا شدید .
بم بم بلند شد کمی خم شد و تعظیم کرد
- خوشبختم .
جی بی لبخند محوی زد
- خب تیچر مارک اینم شاگرد جدیدت هرجفتشون رو اموزش بده .
مارک تا الان فقط در حال ادا در اوردن برای یوگیوم و چشم غره رفتن به بم بم بود حالا انگشت اشاره اش رو سمت خودش گرفت .
- کی ؟ من ؟ عمرا . به هیچ وجه
جی بی لبخندی زد
- اره خود تو گفت و شروع کرد به صبحانه خوردن .
بعد صبحانه مارک و بم بم و یوگیوم به طرف اتاق تمرین رفتن و بعد از یکم تمرین بم بم پاش پیچ خورد و رو زمین افتاد و یوگیوم خیلی نگران دور و برش میپلکید و این باعث بالا زدن دوباره ی ادرنالین مارک شد .
- ازت متنفر پارک یوگیوم ازت متنفر
مارک اینو گفت و اتاق بیرون اومد و به اتاق خودش رفت .
بم بم هم از رو زمین بلند شد و به طرف اتاقشون رفت و یوگیوم هم دنبال مارک رفت .
بم بم و یوگیوم اون شب رو تا صب قهقهه زندن و از تجربیات سکس و دختربازیاشون برای هم تعریف کردن بم بم فک میکرد نیمه ی گمشده اش رو پیدا کرده و یوگیوم معتقد بود بم بم همزادشه
صب بعد از اینکه مارک ده بار در زد و جوابی دریافت نکرده به اینکه اون دو تا زنده ان شک کرد و بی اجازه وارد اتاق شد و چیزی که دید بدون اینکه بدونه چرا حالش رو بد کرد حس کرد قلبش فشرده شده و بهش خیانت شده و واقعا عصبانی شد و برای اولین بار تو زندگیش اخرین تن صداش رو امتحان کرد و شروع کرد جیغ زدن
- شما دوتا دیشب چه گوهی خوردید فک کردید اینجا کاروانسراس هیچ میدونید براچی اینجایید احمقا دارید چه غلطی میکنید ؟
بم بم اونشب تو تخت یوگیوم خوابش برده بود و خوب هردوشن چون باهم راحت بودن لخت بودن و فقط یه شرتک کوتاه پاشون بود
یوگیوم بخاطر جیغای مارک چشاش رو باز کرد و مارک رو دید اول واقعا گیج و شوکه شد و بعد یادش افتاد تو چه شرایطیه و خب اگه کسی فکرش با اون باشه بد برداشته میکنه پس اون رگ دیوث بازیش زد بالا انگشت اشاره اش رو جلوی دماغ اش گرفت .
- هیش بیدارش نکن دیشب دیر خوابیدیم داشتیم تا صبح باهم حال میکردیم خسته اس .
مارک واقعا عصبانی شد اومد جلو لاحاف رو از روشون کشید و شروع کرد به کتک زدنشون و یوگیوم فقط قهقهه میزد و بم بم هم از دیدن این عضو جدید که یوگیوم بهش گفته بود داستان رو که فک میکرد رو یوگی کراش داره و اسمش مارکه و تو روز ده کلمه ام حرف نمیزنه و به نظر بم بم این رفتارش کاملا مخالف توضیحات یوگی بود جز اون بخش کراشش رو یوگی .
صب همه سر میز صبحانه نشستن و به هم با گیجی نگاه میکردن و مارک هی به اون دو تا بچه ی بی ادب چشم غره میرفت تا وقتی که سوزی و جی بی اومدن
- خوب ما یه عضو جدید داریم بم بم . بم بم من ایم جه بومم ولی اکثرا جی بی صدام میکنن اینم سوزی خواهر بزرگترم اینم مارک برادر کوچیک ترمه اونم یوگیوم که فک کنم باهاش اشنا شدید .
بم بم بلند شد کمی خم شد و تعظیم کرد
- خوشبختم .
جی بی لبخند محوی زد
- خب تیچر مارک اینم شاگرد جدیدت هرجفتشون رو اموزش بده .
مارک تا الان فقط در حال ادا در اوردن برای یوگیوم و چشم غره رفتن به بم بم بود حالا انگشت اشاره اش رو سمت خودش گرفت .
- کی ؟ من ؟ عمرا . به هیچ وجه
جی بی لبخندی زد
- اره خود تو گفت و شروع کرد به صبحانه خوردن .
بعد صبحانه مارک و بم بم و یوگیوم به طرف اتاق تمرین رفتن و بعد از یکم تمرین بم بم پاش پیچ خورد و رو زمین افتاد و یوگیوم خیلی نگران دور و برش میپلکید و این باعث بالا زدن دوباره ی ادرنالین مارک شد .
- ازت متنفر پارک یوگیوم ازت متنفر
مارک اینو گفت و اتاق بیرون اومد و به اتاق خودش رفت .
بم بم هم از رو زمین بلند شد و به طرف اتاقشون رفت و یوگیوم هم دنبال مارک رفت .
۱۵.۸k
۲۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.