مهدخت
مهدخت
گلدون توی دستم گرفتم
شروع کردم به حرف زدن
سلام داداش خوبی ☺
منم خوبم داداشی باهام قهر نکن
بخدا نمی خواستم دیر بیام 😭
اخ که چقدر دل تنگتم
کجا رفتی یهو مگه نگفته بودی تا ابد پیشم می مونی
زدی زیر قولت نه
مگه مامان گلی نمی گفت: ادما نباید بزنن زیر قولشون، داداشی من میرم به مامانو اقاجون سر بزنم
ازم ناراحت نشیا قول میدم زود به زود بهت سر بزنم
رفتم پیش مامان اقا جون
سلام مامان گلی سلام اقاجون
خوبین
منم خوبم
ناراحت نشین به بخشید که دیر اومدم پیشتون
اخ مامان گلی کجا رفتین مگه نگفتین هرجا میرین منم می برین پس چرا نبردینم
باباجون چرا دیگه نمیای تو خواب دخترت دلم می خواد ب بینمت
اگه بدونین خونه چه خلوت شده
دیگه صدای خنده های ماهان چرخ خیاطی مامان نصیحتای بابا جیق دادمن نمیاد
مامان گلی گلای باغچه بزرگ شدن اگه بدونی چه خوشگل شدن کاش بودی
اخ بابا دلم برای نصیحتات تنگه
کجا رفتین یهو
کاش منم تو اون ماشین بودم باهم می مردیم کاش اون روز کذایی بیرون نمی رفتیم
کاش لال می شدم نمی گفتم بریم بیرون
مامان جونم اگه بدونی چقدر دل دخترت برات لک زده
اگه بدونی خال مهدختت داره ذره ذره برات اب میشه
۲ساعت بعد
روی قبرشون با گلاب شستم روشونو بوسیدم
گفتم : زود میام باشه
اشکامو پاک کردم خالی شدم
یه تاکسی گرفتم
حالا بهتره برگردم به مهدخت شر شیطون وگرنه اگه ماهور بفهمه گریه کردم مخمو می خوره
☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ زنگ در خونشونو زدم
دستمو رو ایفون گذاشتم تا نتونه به بینه
صداش اومد
بله
صدام عوض کردم : همسایتون
نذری اوردم
ماهوردر باز کرد بفرمایید
رفتم تو در پشت سرم بستم
ماهور با چادر اومد پایین تا منو دید تو حیاط دنبالم دوید
که یهو خوردم به یه چیز سفت شبیه سنگ
وژدان : چیز نیست اخه سنگ
وسط حیاط
من : بروبابا وقت گیر اوردی
سرمو اوردم بالا
رمان-شاه ماه
پارت -یک
چطور بود ☺
گلدون توی دستم گرفتم
شروع کردم به حرف زدن
سلام داداش خوبی ☺
منم خوبم داداشی باهام قهر نکن
بخدا نمی خواستم دیر بیام 😭
اخ که چقدر دل تنگتم
کجا رفتی یهو مگه نگفته بودی تا ابد پیشم می مونی
زدی زیر قولت نه
مگه مامان گلی نمی گفت: ادما نباید بزنن زیر قولشون، داداشی من میرم به مامانو اقاجون سر بزنم
ازم ناراحت نشیا قول میدم زود به زود بهت سر بزنم
رفتم پیش مامان اقا جون
سلام مامان گلی سلام اقاجون
خوبین
منم خوبم
ناراحت نشین به بخشید که دیر اومدم پیشتون
اخ مامان گلی کجا رفتین مگه نگفتین هرجا میرین منم می برین پس چرا نبردینم
باباجون چرا دیگه نمیای تو خواب دخترت دلم می خواد ب بینمت
اگه بدونین خونه چه خلوت شده
دیگه صدای خنده های ماهان چرخ خیاطی مامان نصیحتای بابا جیق دادمن نمیاد
مامان گلی گلای باغچه بزرگ شدن اگه بدونی چه خوشگل شدن کاش بودی
اخ بابا دلم برای نصیحتات تنگه
کجا رفتین یهو
کاش منم تو اون ماشین بودم باهم می مردیم کاش اون روز کذایی بیرون نمی رفتیم
کاش لال می شدم نمی گفتم بریم بیرون
مامان جونم اگه بدونی چقدر دل دخترت برات لک زده
اگه بدونی خال مهدختت داره ذره ذره برات اب میشه
۲ساعت بعد
روی قبرشون با گلاب شستم روشونو بوسیدم
گفتم : زود میام باشه
اشکامو پاک کردم خالی شدم
یه تاکسی گرفتم
حالا بهتره برگردم به مهدخت شر شیطون وگرنه اگه ماهور بفهمه گریه کردم مخمو می خوره
☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ ☺ زنگ در خونشونو زدم
دستمو رو ایفون گذاشتم تا نتونه به بینه
صداش اومد
بله
صدام عوض کردم : همسایتون
نذری اوردم
ماهوردر باز کرد بفرمایید
رفتم تو در پشت سرم بستم
ماهور با چادر اومد پایین تا منو دید تو حیاط دنبالم دوید
که یهو خوردم به یه چیز سفت شبیه سنگ
وژدان : چیز نیست اخه سنگ
وسط حیاط
من : بروبابا وقت گیر اوردی
سرمو اوردم بالا
رمان-شاه ماه
پارت -یک
چطور بود ☺
۸.۴k
۲۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.