دانلود رمان مایسا بند کوله پشتیم رو محکم تر گرفتم. باورم
دانلود رمان مایسا _ بند کولهپشتیم رو محکمتر گرفتم. باورم نمیشد یکماه از اون اتفاق میگذره. اتفاقی که باعث شد پدر و مادرم رو ازدست بدم. اتفاقی که باعث شد جز آریو، هیچکس برام نمونه. اتفاقی که باعث شد عمه خانوم، بزرگ فامیل، بخواد من رو به عقد پسرعموم در بیاره. نمیدونم چه طور باید نخواستنم رو بگم!
رونیکا: باز داری واسه چی حرص میخوری؟ .
https://www.1roman.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%a7/
رونیکا: باز داری واسه چی حرص میخوری؟ .
https://www.1roman.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%a7/
۱.۸k
۰۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.