او چطوربه پـسرش بگوید که گاهی آدم به یاد کسی گریه نمی کند
او چطوربه پـسرش بگوید که گاهی آدم به یاد کسی گریه نمیکند، اصلا آدم نمیفهمد چرا گریه میکند، و شاید یک نقطهٔ عمیق و نرم و ولرم، مثل نور آفتاب بهاری، توی دلش پیدا میشود، که اصلا حس بدی هم نیست. حتی یک احساس شادی است، گریهآور هم نیست، ولی آدم بیاختیار گریهاش میگیرد...!
صدایی که در پشت تلفن میشنویم همیشه در حال عزیمت است. این صدا ما را دو بار تنها میگذارد. یک بار با آوایش و بار دوم با سکوتش: حالا نوبت کی است که صحبت کند؟ همآهنگ با هم سکوت میکنیم: تجمع دو خلاء. صدای پشت تلفن هر لحظه میگوید: میخواهم تو را تنها بگذارم...!
صدایی که در پشت تلفن میشنویم همیشه در حال عزیمت است. این صدا ما را دو بار تنها میگذارد. یک بار با آوایش و بار دوم با سکوتش: حالا نوبت کی است که صحبت کند؟ همآهنگ با هم سکوت میکنیم: تجمع دو خلاء. صدای پشت تلفن هر لحظه میگوید: میخواهم تو را تنها بگذارم...!
۲.۵k
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.