*گل یخ*
*گل یخ*
*فرشته*
دکتر با احتیاط تخت بالا آورد وگفت : درد نداری
- نه
- فعلا اینجوری خوبه کم کم تخت رو بیارین بالا اگه دیدی آمادگی اینو داری بگو سر خود این کارو نکنید اونوقت درمانت طول می کشه پسر خوب
- دیگه داره یک سال میشه دکتر خسته شدم
- صبر داشته باش پسرم نمی خوام بعدمشکلی برات پیش بیاد
- مراقبیم دکتر
زن عمو اینو گفت وهمراه دکتر رفت بیرون با لبخند رفتم کنار تخت وگفتم : چطوره ؟
- خیلی خوبه انقدر به سقف نگاه کردم فکر کنم رنگ چشام سفید شده
- نه خیالت راحت سبز سبزه
لبخند زد وگفت : دیگه صبرم تموم شده
خم شدم بوسیدمش وگفتم : اینم می گذره خیلی خوشحالم برات محمد از ماه آینده باید سر پاهات کار کنی
- کی این روزها می گذره کاش الان یک سال دیگه بود
خندیدم لبخند زد با اشتیاق گفتم : چشات بزاری رو هم می گذره
- امیدوارم راستی محمد بایدهمراه مامانت برم خرید اجازه هست
- اره برو فقط خیلی مراقب خودت باش
- چشم
- روشن
- چیزی نمی خوای
- نه عزیزم
رفتم بالا لباس پوشیدم واومدم پایین زن عمو منتظرم بود باهم اومدیم بیرون یکم خرید داشتم که باید انجام می دادم شاهرخ ما رو رسوند خیابون وزن عمو گفت خودمون برمی گردیم داشتم خریدهام رو انجام می دادم زن عمو رفت یه مغازه منم رفتم یه مغازه که خریدمو انجام بدم سر گرم بودم یهو یکی گفت : ببخشید شما خانم محمد هستید
- بله
- محمد خوبه
- ممنون شما
- دوستشم
- ممنون تشکر
خندید وگفت: دلم خیلی براش تنگ شده تنهایید
چقدر پر رو بود اخم کردم گفتم : با مادر شوهرمم چیکار دارین ؟
- هیچی سلام برسونید
- خریدت تموم نشد فرشته
پسره با زن عمو هم خوش بش کرد وگفت ما رو می رسونه من اصلا ازش خوشم نمیومد تا وقتی رسوندمون خونه اخم کرده بودم بعدم پیاده شدیم ورفتیم خونه خریداام رو بردم بالا لباس عوض کردم ورفتم پیش محمد که خواب بود محسن تو حیاط نشسته بود داشت کتاب می خوندنشستم نگاش کرد غرق صورتش بودم تک تک اعضای صورتشو دوست داشتم دستمو بردم تو موهاش ونوازش کردم آروم چشاش باز کرد لبخند زدم آروم با صدای گرفته گفت:داشتم خوابتو می دیدم بوی تنتو حس می کردم یهو دیدم کنارمی
- خوب خوابیدی
- اره هوا بیرون چطوره
- عالی کاش زودتر می تونستیم بریم بیرون
لبخند کمرنگی زد وگفت : چقدر بده این حالت نتونی راه بری تکون بخوری عذابه
- خیلی من کنارتم عزیزم
این روزا دیگه محمد بی طاقت شده بود دوست داشت بنشیه یا راه بره کاش من جای اون بودم می دونستم برای اینکه مرده سختره
*فرشته*
دکتر با احتیاط تخت بالا آورد وگفت : درد نداری
- نه
- فعلا اینجوری خوبه کم کم تخت رو بیارین بالا اگه دیدی آمادگی اینو داری بگو سر خود این کارو نکنید اونوقت درمانت طول می کشه پسر خوب
- دیگه داره یک سال میشه دکتر خسته شدم
- صبر داشته باش پسرم نمی خوام بعدمشکلی برات پیش بیاد
- مراقبیم دکتر
زن عمو اینو گفت وهمراه دکتر رفت بیرون با لبخند رفتم کنار تخت وگفتم : چطوره ؟
- خیلی خوبه انقدر به سقف نگاه کردم فکر کنم رنگ چشام سفید شده
- نه خیالت راحت سبز سبزه
لبخند زد وگفت : دیگه صبرم تموم شده
خم شدم بوسیدمش وگفتم : اینم می گذره خیلی خوشحالم برات محمد از ماه آینده باید سر پاهات کار کنی
- کی این روزها می گذره کاش الان یک سال دیگه بود
خندیدم لبخند زد با اشتیاق گفتم : چشات بزاری رو هم می گذره
- امیدوارم راستی محمد بایدهمراه مامانت برم خرید اجازه هست
- اره برو فقط خیلی مراقب خودت باش
- چشم
- روشن
- چیزی نمی خوای
- نه عزیزم
رفتم بالا لباس پوشیدم واومدم پایین زن عمو منتظرم بود باهم اومدیم بیرون یکم خرید داشتم که باید انجام می دادم شاهرخ ما رو رسوند خیابون وزن عمو گفت خودمون برمی گردیم داشتم خریدهام رو انجام می دادم زن عمو رفت یه مغازه منم رفتم یه مغازه که خریدمو انجام بدم سر گرم بودم یهو یکی گفت : ببخشید شما خانم محمد هستید
- بله
- محمد خوبه
- ممنون شما
- دوستشم
- ممنون تشکر
خندید وگفت: دلم خیلی براش تنگ شده تنهایید
چقدر پر رو بود اخم کردم گفتم : با مادر شوهرمم چیکار دارین ؟
- هیچی سلام برسونید
- خریدت تموم نشد فرشته
پسره با زن عمو هم خوش بش کرد وگفت ما رو می رسونه من اصلا ازش خوشم نمیومد تا وقتی رسوندمون خونه اخم کرده بودم بعدم پیاده شدیم ورفتیم خونه خریداام رو بردم بالا لباس عوض کردم ورفتم پیش محمد که خواب بود محسن تو حیاط نشسته بود داشت کتاب می خوندنشستم نگاش کرد غرق صورتش بودم تک تک اعضای صورتشو دوست داشتم دستمو بردم تو موهاش ونوازش کردم آروم چشاش باز کرد لبخند زدم آروم با صدای گرفته گفت:داشتم خوابتو می دیدم بوی تنتو حس می کردم یهو دیدم کنارمی
- خوب خوابیدی
- اره هوا بیرون چطوره
- عالی کاش زودتر می تونستیم بریم بیرون
لبخند کمرنگی زد وگفت : چقدر بده این حالت نتونی راه بری تکون بخوری عذابه
- خیلی من کنارتم عزیزم
این روزا دیگه محمد بی طاقت شده بود دوست داشت بنشیه یا راه بره کاش من جای اون بودم می دونستم برای اینکه مرده سختره
۸.۳k
۲۸ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.