*گل یخ*
*گل یخ*
*محمد*
همه چیزو برای فرشته تعریف کردم آروم آروم اشک می ریخت
بلند شدم کتمو پوشیدم ورفتم تو تراس چقدر سرد بود ولی من گرمم بود این حسو دوست نداشتم یه کلافگی که گاهی وقت ها میومد سراغم
بسته سیگار رو از جیبم در آوردم یکی در آوردم وآتیش زدم
- داری سیگار می کشی
نگاش کردم وسکوت کردم سیگار از بین لبام کشید وگفت دیگه نکش...تو چرا سیگار می کشی
بهش لبخند زدم
دستمو کشید وگفت : بیا بریم داخل سرده سرما می خوری
رفتیم داخل تو اتاق خواب یکم سرد بود داشتم گرماشو تنظیم می کردم فرشته اومد کنارم وگفت : نمیشه کنار شومینه بخوابم
متعجب نگاش کردم وگفتم: بخوابی ...چرا مگه اینجا اتاق خواب نیست
لپاش گل انداخت وگفت: منظورم اینه اونجا بخوابیم
- من عادت ندارم رو زمین بخوابم
برام شکلک در آورد برگشتم نگاش کردم زبونشو در آورد ورفت رو تخت
بلند شدم رفتم ویلا رو چک کردم ومسواک زدم وبرگشتم تو اتاق فرشته نشسته بود وداشت موهاش باز می کرد اتاق یکم گرم شده بود پیرهنمو در آوردم
- تو چرا اینجا لباستو عوض می کنی
پشت کرد بهم خندم گرفت وگفتم : می خوای برم بیرون لباس عوض کنم بیام .
- بی تربیت
- دستت درد نکنه بی تربیتم شدیم
رفتم رو تخت ودراز کشیدمو چراغ خاموش کردم اون نشسته بود
- نمی خوای بخوابی
-نچ خوابم نمیاد موبایلتو میدی باهاش بازی کنم
- نمی دونم کجا گذاشتم برو پیداش کن
خوابم میومد لحافو کشیدم رو خودم وچشامو بستم خیلی زود خواب رفتم
- محمد ...محمد
- هووووم
چشام باز کردم
- محمد می ترسم چرا انقدر زود خوابیدی
- دست خودم نیست که
- حتما بخاطر اون قرص های که خوردی
- آره
- چرا اینجوری حرف می زنی
- بخواب فرشته باور کن گیجم
اومد زیر لحاف وخودشو بهم چسبوند
- قصد داری خوابمو بپرونی کوچلو
- بخدا می ترسم
گرفتمش تو بغلم دستش گذاشت رو سینم سرد بود
- از چی می ترسی پیشی
- از اینجا شباش وحشدناکه ...محمد فردا برگردیم
خندیدم
- انقدر ترسو بودی نمی دونستم .
دیگه چیزی نگفت
- پیشت ....خوابیدی
خندم گرفت همه چیزش مثله بچه کوچلوها بودحتا یهو خوابیدناش
*محمد*
همه چیزو برای فرشته تعریف کردم آروم آروم اشک می ریخت
بلند شدم کتمو پوشیدم ورفتم تو تراس چقدر سرد بود ولی من گرمم بود این حسو دوست نداشتم یه کلافگی که گاهی وقت ها میومد سراغم
بسته سیگار رو از جیبم در آوردم یکی در آوردم وآتیش زدم
- داری سیگار می کشی
نگاش کردم وسکوت کردم سیگار از بین لبام کشید وگفت دیگه نکش...تو چرا سیگار می کشی
بهش لبخند زدم
دستمو کشید وگفت : بیا بریم داخل سرده سرما می خوری
رفتیم داخل تو اتاق خواب یکم سرد بود داشتم گرماشو تنظیم می کردم فرشته اومد کنارم وگفت : نمیشه کنار شومینه بخوابم
متعجب نگاش کردم وگفتم: بخوابی ...چرا مگه اینجا اتاق خواب نیست
لپاش گل انداخت وگفت: منظورم اینه اونجا بخوابیم
- من عادت ندارم رو زمین بخوابم
برام شکلک در آورد برگشتم نگاش کردم زبونشو در آورد ورفت رو تخت
بلند شدم رفتم ویلا رو چک کردم ومسواک زدم وبرگشتم تو اتاق فرشته نشسته بود وداشت موهاش باز می کرد اتاق یکم گرم شده بود پیرهنمو در آوردم
- تو چرا اینجا لباستو عوض می کنی
پشت کرد بهم خندم گرفت وگفتم : می خوای برم بیرون لباس عوض کنم بیام .
- بی تربیت
- دستت درد نکنه بی تربیتم شدیم
رفتم رو تخت ودراز کشیدمو چراغ خاموش کردم اون نشسته بود
- نمی خوای بخوابی
-نچ خوابم نمیاد موبایلتو میدی باهاش بازی کنم
- نمی دونم کجا گذاشتم برو پیداش کن
خوابم میومد لحافو کشیدم رو خودم وچشامو بستم خیلی زود خواب رفتم
- محمد ...محمد
- هووووم
چشام باز کردم
- محمد می ترسم چرا انقدر زود خوابیدی
- دست خودم نیست که
- حتما بخاطر اون قرص های که خوردی
- آره
- چرا اینجوری حرف می زنی
- بخواب فرشته باور کن گیجم
اومد زیر لحاف وخودشو بهم چسبوند
- قصد داری خوابمو بپرونی کوچلو
- بخدا می ترسم
گرفتمش تو بغلم دستش گذاشت رو سینم سرد بود
- از چی می ترسی پیشی
- از اینجا شباش وحشدناکه ...محمد فردا برگردیم
خندیدم
- انقدر ترسو بودی نمی دونستم .
دیگه چیزی نگفت
- پیشت ....خوابیدی
خندم گرفت همه چیزش مثله بچه کوچلوها بودحتا یهو خوابیدناش
۱۹.۸k
۲۶ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.