فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو در
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است.
و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست.
من نمیخوام نیمهی پر لیوان رو ببینم. خوش بینی باعث میشه حالت تهوع بگیرم و منحرفانست. انسان بعد از هبوط این دنیا فقط لیاقت بدبختی رو داره.
و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست.
من نمیخوام نیمهی پر لیوان رو ببینم. خوش بینی باعث میشه حالت تهوع بگیرم و منحرفانست. انسان بعد از هبوط این دنیا فقط لیاقت بدبختی رو داره.
۲.۷k
۲۵ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.