از خواب میپرم، چیزی یادم نمی آید....
از خواب میپرم، چیزی یادم نمی آید....
فقط از چشمان خیسم می فهمم که خواب تو را دیده ام....
ای کاش در کنارم بودی، تا سکوت تنهایی ام را بشکنی....
کنار پنجره میروم، آسمان بر خلاف دل ابریم، صاف است، مانند هر شب....
ستاره ها را میشمارم، یکی کم است...
شاید امشب هم در جایی کسی مانند من ستاره بختش را به بهای دل شکسته ای داده است....
فقط از چشمان خیسم می فهمم که خواب تو را دیده ام....
ای کاش در کنارم بودی، تا سکوت تنهایی ام را بشکنی....
کنار پنجره میروم، آسمان بر خلاف دل ابریم، صاف است، مانند هر شب....
ستاره ها را میشمارم، یکی کم است...
شاید امشب هم در جایی کسی مانند من ستاره بختش را به بهای دل شکسته ای داده است....
۱.۱k
۱۸ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.