می دانید چی توی یک رابطه بد است؟ تمام شدنِ آن. می دانید ا
میدانید چی توی یک رابطه بد است؟ تمام شدنِ آن. میدانید اما چی فاجعه است؟ تمام شدنِ رابطه بدون تمام کردناش. رها کردنش در بلاتکلیفی. «حالا بگذار ببینیم چی میشود» خب، چی میشود؟ هیچ، جز پوسیدگی و ویرانی.
چیزی دردناکتر از امید وجود ندارد. امید میتواند برگ خشکی را در میانهی زمستان و بهار، تا ابد بلاتکلیف بگذارد. جوری که نه خشک شود و فروریزد و در انتظار جوانهی بهارش باشد، نه بتواند خون تازه را در رگبرگهایش بگرداند و به زندگی بازگردد.
اگر رابطه یک نقطهی شروع دارد - که دارد - و آغازش یک اتفاقِ فعال است که باید بابتش وقت و انرژی صرف کرد - که هست - پایانش هم یک فرایند است که نمیشود منفعل و«بگذار بگذرد»ی از آن گذشت. به حرمتِ عمری که پای رابطه رفته، باید درایت به خرج داد و وقت و انرژی صرف کرد برای پایانش. رابطهای که قرار است تمام شود، آخرش نقطه میخواهد، وگرنه سر سطری هم در کار نخواهد بود
چیزی دردناکتر از امید وجود ندارد. امید میتواند برگ خشکی را در میانهی زمستان و بهار، تا ابد بلاتکلیف بگذارد. جوری که نه خشک شود و فروریزد و در انتظار جوانهی بهارش باشد، نه بتواند خون تازه را در رگبرگهایش بگرداند و به زندگی بازگردد.
اگر رابطه یک نقطهی شروع دارد - که دارد - و آغازش یک اتفاقِ فعال است که باید بابتش وقت و انرژی صرف کرد - که هست - پایانش هم یک فرایند است که نمیشود منفعل و«بگذار بگذرد»ی از آن گذشت. به حرمتِ عمری که پای رابطه رفته، باید درایت به خرج داد و وقت و انرژی صرف کرد برای پایانش. رابطهای که قرار است تمام شود، آخرش نقطه میخواهد، وگرنه سر سطری هم در کار نخواهد بود
۲۱۵
۲۹ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.