معجزه عشق prt 34
#معجزه_عشق #prt_34
***
مارک: بچه ها بیاین بریم دنبالشون
جک:آخه کجا دنبالشون بگردیم ؟
مارک: حالا بیاین پیداشون میکنیم
جی بی: مارک هیونگ راست میگه ، هی یوگیوم کلید ماشینتو بده ، بمی ، یونگجه ، جین شما سه تا خونه بمونید اگه برگشتن خونه خبر بدین
بمی : باش هیونگ فایتینگ
جین: پسرا بیاین تو خونه رو بگردیم شاید چیزی از خودشون به جا گذاشته باشن
یونگجه : خدارو شکر بلای سر کوکو نیومده
جین: بسه دیگه اون سگ بزار کنار بریم خونه رو بگردیم
بم بم :
تمام خونه رو گشتیم اتاق هارو گشتیم ولی چیزی پیدا نکردیم
رفتم تو اتاق کامیلا کشو هاشو گشتم که ی نامه دیدم روش نوشته بود استخدام نامه خیلی خوشحال شدم رفتم پایین که به بقیه بگم از پله ها افتادم خوردم زمین
جین : دیدیم بمی خورد زمین ی کاغذ دستش بود گفتم چیزی پیدا کردی
که حالم بد شد رفتم سریع دستشویی آخه من چم شده چرا امروز آنقدر دل پیچه داشتم
از توی دستشویی شنیدم که بمی داره با تلفن حرف میزنه
بمی : الو الو جی بی ی چیز پیدا کردم
ی نامه استخدام نامه از کامیلا به احتمال زیاد باید رفته باشن سر کار
جی بی : آدرس سریع بهم بده
.............
یوگیوم: بچه ها فکر کنم رسیدیم باید همین جا باشه
جی بی: جک تو همراه من بیا شما دوتا تو ماشین باشید
جک: با جی بی رفتیم ی جای که تو تمام سالنش نقاشی بود وای خیلی خوشکل بودن اصلا نگاه میکردی به هر نقاشی دلت باز میشد
جی بی : رفتم همه جارو زیر رو کردم چون اون نامه استخدام کامیلا بود فقط دنبال کامیلا می گشتم
از شانس خوبم هم پیداش کرده بودم نشسته بود کنار پنجره نقاشی میکرد
رفتم دستشو گرفتم بهش گفتم بامن بیا
l
کامیلا:
بعد از اون بلای که سر پسرا اورده بودیم ، همه مشغول کار خودمون شدیم از هم جدا شدیم
من تو خیال خودم اولین روز کاریمو شروع کرده بودم داشتم نقاشی می کشیدم تا این که جی بی دستمو گرفت خیلی جا خوردم منو کوشند تو ماشین
یوگیوم راننده گی میکرده مارک هم جلو نشسته بود منم عقب وسط جک جی بی
همشون خیلی بد داشتن نگاه من میکردن حتی یوگیوم از شیشه جلو نگاه به من میکرد
منم به رو خودم نیوردم گفتم چیزی شده که جی بی گفت گوشیتو بده من و به زور گوشیمو ازم گرفت
جی بی:
خیلی اعصابم خورد بود به کامیلا گفتم گوشی تو بده وقتی گوشیش رو داد رو اولین شماره که نیاز میشد زنگ زدم به کامیلا گفتم بهشون میگی باید سریع خودشون برسونن خونه و ضایع هم نکنی و نگه ی بلای سرتون میارم که تا زنده هستید فراموش نکنید
کامیلا: من خیلی دختر ساده ای هستم راستش خیلی ترسیده بودم
نیاز:
مشغول طراحی کردن لباس بودم که گوشیم زنگ خورد گوشی برداشتم کامیلا بود گفت که سریع خودمو برسونم خونه با خودم گفتم نکنه یه بلای سر این پسرا اومده باشه
خیلی خیلی بیخیال گفتم باش باش
این باشه که من گفتم یعنی عمرا اگه میومدم خونه ولی این قضیه خیلی مشکوک بود باید به نجوا زنگ میزدم
نجوا:
خیلی شیک مجلسی تو ی کافه نشسته بودم قهوه میخوردم که نیاز بهم زنگ زد
نیاز: نجوا به نظرم ی اتفاقی افتاده
نجوا: چی شده ؟
نیاز : ببین باید سریع بریم خونه کامیلا بهم زنگ زد صداش خیلی می لرزید نمیدانم چش بود
نجوا: اع ... خوب باش من خودمو میرسونم خونه
هستی :
با انا توی پارک نشسته بودیم راجب به کاری که کرده بودیم حرف میزدیم خواستیم کم کم بریم سر کار که نیاز به ما زنگ زد گفت باید بریم خونه
انا:
با این حرف نیاز خیلی تعجب کردیم آخه این چه وضعیه ما اگه می رفتیم خونه تیکه بزرگمون گوشمون بود ولی به هر حال رفتیم
نیاز:
همه ما دخترا جلوی در با هم برخورد کردیم ، وقتی رفتیم داخل
خیلی شک شدیم ی چیز سیاهی چشمان ما رو پوشند
پایان پارت34
@lovefic_got7
***
مارک: بچه ها بیاین بریم دنبالشون
جک:آخه کجا دنبالشون بگردیم ؟
مارک: حالا بیاین پیداشون میکنیم
جی بی: مارک هیونگ راست میگه ، هی یوگیوم کلید ماشینتو بده ، بمی ، یونگجه ، جین شما سه تا خونه بمونید اگه برگشتن خونه خبر بدین
بمی : باش هیونگ فایتینگ
جین: پسرا بیاین تو خونه رو بگردیم شاید چیزی از خودشون به جا گذاشته باشن
یونگجه : خدارو شکر بلای سر کوکو نیومده
جین: بسه دیگه اون سگ بزار کنار بریم خونه رو بگردیم
بم بم :
تمام خونه رو گشتیم اتاق هارو گشتیم ولی چیزی پیدا نکردیم
رفتم تو اتاق کامیلا کشو هاشو گشتم که ی نامه دیدم روش نوشته بود استخدام نامه خیلی خوشحال شدم رفتم پایین که به بقیه بگم از پله ها افتادم خوردم زمین
جین : دیدیم بمی خورد زمین ی کاغذ دستش بود گفتم چیزی پیدا کردی
که حالم بد شد رفتم سریع دستشویی آخه من چم شده چرا امروز آنقدر دل پیچه داشتم
از توی دستشویی شنیدم که بمی داره با تلفن حرف میزنه
بمی : الو الو جی بی ی چیز پیدا کردم
ی نامه استخدام نامه از کامیلا به احتمال زیاد باید رفته باشن سر کار
جی بی : آدرس سریع بهم بده
.............
یوگیوم: بچه ها فکر کنم رسیدیم باید همین جا باشه
جی بی: جک تو همراه من بیا شما دوتا تو ماشین باشید
جک: با جی بی رفتیم ی جای که تو تمام سالنش نقاشی بود وای خیلی خوشکل بودن اصلا نگاه میکردی به هر نقاشی دلت باز میشد
جی بی : رفتم همه جارو زیر رو کردم چون اون نامه استخدام کامیلا بود فقط دنبال کامیلا می گشتم
از شانس خوبم هم پیداش کرده بودم نشسته بود کنار پنجره نقاشی میکرد
رفتم دستشو گرفتم بهش گفتم بامن بیا
l
کامیلا:
بعد از اون بلای که سر پسرا اورده بودیم ، همه مشغول کار خودمون شدیم از هم جدا شدیم
من تو خیال خودم اولین روز کاریمو شروع کرده بودم داشتم نقاشی می کشیدم تا این که جی بی دستمو گرفت خیلی جا خوردم منو کوشند تو ماشین
یوگیوم راننده گی میکرده مارک هم جلو نشسته بود منم عقب وسط جک جی بی
همشون خیلی بد داشتن نگاه من میکردن حتی یوگیوم از شیشه جلو نگاه به من میکرد
منم به رو خودم نیوردم گفتم چیزی شده که جی بی گفت گوشیتو بده من و به زور گوشیمو ازم گرفت
جی بی:
خیلی اعصابم خورد بود به کامیلا گفتم گوشی تو بده وقتی گوشیش رو داد رو اولین شماره که نیاز میشد زنگ زدم به کامیلا گفتم بهشون میگی باید سریع خودشون برسونن خونه و ضایع هم نکنی و نگه ی بلای سرتون میارم که تا زنده هستید فراموش نکنید
کامیلا: من خیلی دختر ساده ای هستم راستش خیلی ترسیده بودم
نیاز:
مشغول طراحی کردن لباس بودم که گوشیم زنگ خورد گوشی برداشتم کامیلا بود گفت که سریع خودمو برسونم خونه با خودم گفتم نکنه یه بلای سر این پسرا اومده باشه
خیلی خیلی بیخیال گفتم باش باش
این باشه که من گفتم یعنی عمرا اگه میومدم خونه ولی این قضیه خیلی مشکوک بود باید به نجوا زنگ میزدم
نجوا:
خیلی شیک مجلسی تو ی کافه نشسته بودم قهوه میخوردم که نیاز بهم زنگ زد
نیاز: نجوا به نظرم ی اتفاقی افتاده
نجوا: چی شده ؟
نیاز : ببین باید سریع بریم خونه کامیلا بهم زنگ زد صداش خیلی می لرزید نمیدانم چش بود
نجوا: اع ... خوب باش من خودمو میرسونم خونه
هستی :
با انا توی پارک نشسته بودیم راجب به کاری که کرده بودیم حرف میزدیم خواستیم کم کم بریم سر کار که نیاز به ما زنگ زد گفت باید بریم خونه
انا:
با این حرف نیاز خیلی تعجب کردیم آخه این چه وضعیه ما اگه می رفتیم خونه تیکه بزرگمون گوشمون بود ولی به هر حال رفتیم
نیاز:
همه ما دخترا جلوی در با هم برخورد کردیم ، وقتی رفتیم داخل
خیلی شک شدیم ی چیز سیاهی چشمان ما رو پوشند
پایان پارت34
@lovefic_got7
۱۵.۰k
۲۴ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.