محبوبم چند کلام با تو حرف دارم
محبوبم چند کلام با تو حرف دارم
نمی دانم کجای این جهان هستی!
ولی خودت خوب میدانی اسفند کوله و بارش را بست و رفت.
و حال بهار است ...
دلم خوش بود در حوالی همین روزها پیدا میشوی اما تصوراتم برعکس واقعیت شد.
همه خیال می کردند به خاطر بهار است حال خوشی دارم ولی نمی دانستند من خوش خیال فکر میکردم امسال پیدایت میکنم.
درد ها همان همیشگی هستند...
فرقی نکردند، فقط امسال بیشتر به سراغم می آیند و بیش تر آزارم می دهند!
نگران نباش ..
مگر نگفتند هیچ چیزی ابدی نیست!
اما فکر میکنم تو استثنایی...
سال ها که میگذرد نه تنها خیالت دست از سرم بر نمی دارد. بلکه بیش تر به سمتم میدود!!
چه بگویم تا باز آیی!؟
شاید هنوز دردهایم خوب نشدند تا تو برگردی و درمانش کنی.
آن روز رفیقی گفت:درمانت فراموشی ست
با حرفش یک دل سیر خندیدم..
مگر میشود خیال تورا از سرم بیرون کنم!
من می گویم درمان دردهایم آغوش توست
آغوشت طبیب خوبی ست برای حال بدم!
جان دلم راستی ...
مواظب آن دو جفت چشم ها باش
فقط یک چیز!
تو را به هر کس قسم نگذار کسی به آن چشم ها خیره شود.
می دانی که من تاب ندارم!
هوا،هوای بهاری ست بوی خوبی می دهد یک جور شبیه عطر دستانت می ماند!
تا میتوانی زود بیا..
و خیالت آسوده من سال ها چشم به راهت هستم!
اگر آمدی درِ خانه برایت باز است!
#زهرا_شکوری
نمی دانم کجای این جهان هستی!
ولی خودت خوب میدانی اسفند کوله و بارش را بست و رفت.
و حال بهار است ...
دلم خوش بود در حوالی همین روزها پیدا میشوی اما تصوراتم برعکس واقعیت شد.
همه خیال می کردند به خاطر بهار است حال خوشی دارم ولی نمی دانستند من خوش خیال فکر میکردم امسال پیدایت میکنم.
درد ها همان همیشگی هستند...
فرقی نکردند، فقط امسال بیشتر به سراغم می آیند و بیش تر آزارم می دهند!
نگران نباش ..
مگر نگفتند هیچ چیزی ابدی نیست!
اما فکر میکنم تو استثنایی...
سال ها که میگذرد نه تنها خیالت دست از سرم بر نمی دارد. بلکه بیش تر به سمتم میدود!!
چه بگویم تا باز آیی!؟
شاید هنوز دردهایم خوب نشدند تا تو برگردی و درمانش کنی.
آن روز رفیقی گفت:درمانت فراموشی ست
با حرفش یک دل سیر خندیدم..
مگر میشود خیال تورا از سرم بیرون کنم!
من می گویم درمان دردهایم آغوش توست
آغوشت طبیب خوبی ست برای حال بدم!
جان دلم راستی ...
مواظب آن دو جفت چشم ها باش
فقط یک چیز!
تو را به هر کس قسم نگذار کسی به آن چشم ها خیره شود.
می دانی که من تاب ندارم!
هوا،هوای بهاری ست بوی خوبی می دهد یک جور شبیه عطر دستانت می ماند!
تا میتوانی زود بیا..
و خیالت آسوده من سال ها چشم به راهت هستم!
اگر آمدی درِ خانه برایت باز است!
#زهرا_شکوری
۶.۶k
۱۷ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.