میدونی چیه؟! هیچ کس واسم مهم نی. خب؟! من از کسایی ناراحت میشم ک واسم مهم باشن. پ دلیلی نداره ک بخام از بعضیا ناراحت بشم ولی یجایی یوقتی یروزی ی آدمی میاد ک شاید یکم حست بهش نسبت بقیه فرق داشته باشه... ماهایی ک کسیرو ب زندگیمون راه ندادیم. ...
کاش دوست داشتنت به مانند حرفهایی که در دهان مردم می پیچد و دست به دست می رسد به تمام شهر می پیچید در دهانشان شهر پر می شد از تو و من پیروز میدان می آمدم میان جمعیت برایت دست تکان می دادم و فریاد می زدم دیدی؟ گفته ...
متنی بسیار زیبا از خودم 😜 والا مگه خودم چشه 😜 😠 😒 حسووووودااا خودت را ببخش زندگی کن شادی کن ارزو کن شادی رو نکن 😍 😂 🙈 😹 😹 روم به دیفال بذار گاهی هم شادی تو را بکند 😺 🙆 🙌 😹 بلاخره دل داره دیه دختره ...
آتش یاد مرا در سینه خواباندی چرا ؟ خرمن جان مرا با غصه سوزاندی چرا؟ نامه ای ناخوانده بودم در مسیر زندگی اهل احساسم نبودی نامه را خواندی چرا؟ گر گل تو در دل گلدان دیگر ریشه داشت در زمین چشم هایم ؛ ریشه افشاندی چرا؟ پابه پایت آمدم تا ...
بیا عاشق شویم ، یار جان .... من نم نمِ بارانِ پائیز را می آورم ، تو بی چتر و سرزده از راه بیا ... من یک بغل انتظار و رؤیای دیدار می آورم ، تو آن آغوشِ پُر از بوسه و عاشقانه هایت را باز کن ... من پریشانیِ ...
یک نفر اینجا دلش تنگ است ! باور می کنی؟ یک گذر بر قلب او یک بار دیگر می کنی؟ یک نفر دارد هوای پر کشیدن در دل ات یک سفر شه باز من، با این کبوتر می کنی؟ ماه من ! چشمان زیبایت مرا دیوانه کرد با من دیوانه ...
🕊 ️می روی سفر برو ولی، زود برنگرد. مثل آن پرنده باش، آن پرنده ای که رو به نور کرد. می روی ولی به ما بگو، راه این سفر چه جوری است؟! از دم حیاط خانه ات، تا حیاط خلوت خدا، چند سال نوری است؟! می روی سفر برو ولی، ...
پارت 3 ;:* ادامه داستان دختری با دو هدفون ;:"*:white_down_pointing_backhand_index: پسرقد بلند او را تعقیب کرد و دخترک به یک کافی شاپ رفت نشت و کتاب میخواند . پسرقد بلند از پشت پنجره به او نگاه میکرد و دخترک در حالی که دو تا هدفونش روی گوشش بود کتاب میخواند ...
رمان تاوان دروغ #پارت_دوم بلاخره اقا دانیالم اومد. _سلام عزیزم _سلام عشقم . کجا بودی تا حالا؟ _کار ساختمون داشتیم داشتم کمک میکردم. _ اوکی . خسته نباشی . _مرسی . طاها: به به اقا دانیال اومدن . دانیال: به سلام داداش _ اوی اوی داداش منه داداش شما نیستا ...
خودتو به حالِ خودش رها نکن. زندگی خیلی وقتها به سازت نمیرقصه اما دلیل نمیشه توام بندازی رو دنده لج و به سازش نرقصی! یه رقصندهی ماهر باش که روزگار هر سازی زد، برقصی باهاش. اصلا سازم نزد تو برقصی! هرجا دیدی رو پاهات بند نمیشی دستِ خودتو بگیر و ...
دختر که باشی... دلت زود میگیره از عالم و ادم ... وقتی یه حرف درشت بشنوی...، وقتی دورویی ببینی...، وقتی دروغ بشنوی...، وقتی خر فرض بشی... دختر که باشی....قلبت زود میشکنه از بودنایی که بوی موندن نمیدن ....، از ادمایی که بوی ادمیت نمیدن .....، از دستایی که بوی امنیت ...
Having you is worthy of all the possessions of the world داشتن تو می ارزه بـه همه نداشته های دنیا :) #A мя . נυ∂gє , ι α¢¢єρт єνєяу ѕєитєи¢є тσ нανє нιм !☻ آقای قاضی برای داشتنش هر حکمی رو قبول میکنم••!♡ |「 A...」
👋 درود امیدوارم حالتون خوب باشه در مورد رمان دوس داشتم صحبتی داشته باشم حضورتون چرا فقط دوشنبه و جمعه ها پارت میزارم؟خوب این چندتا دلیل داره مهم ترینش اینکه باید یه توازنی بین نوشتن و درس خوندنم و سایر کارای روزمرم وجود داشته باشه نمیخوام با یه ذهن خسته ...
چه خوب که کنارم بود ! من این مرد رو دوست داشتم ! اونم خیلی زیاد! ساعت پرواز جوری بود که پذیرایی صبحانه توی هواپیما شاملش میشد . یه سینی خوشگل با بوهای محشر روی میز روبروم گذاشتن که خیلی متفاوت بود با چیزی که تو پروازهای داخلی و ایرانی ...
پارت ۵۶ : نوشته بود سلام فردا ساعت یازده شب راه میوفتیم . خیالم راحت شد تلویزیون رو خاموش کردم . گوشیمو روی مبل گذاشتم و بلند شدم . روبه رو نایکا وایستادم . ایششش دلم نیومد بیدارش کنم . بلند شد و گفت : چیه چیزی شده ؟؟؟؟؟. لبخندی ...
مسی همیشه انقد فوق العاده و بی نقص و بهترینه که اگه فقط تو یه بازی خوب باشه همه تقصیرا میفته گردن اون که چرا نتیجه رو به تنهایی درنیاورد:/:broken_heart: اگه مارک رو سر خوردن گل دوم مقصر میدونید ، باز باید بگم که کارای همیشگی و بی حواسی مدافعامونو ...
یکی از بهتر ساعت ها اینکه میبینی لبخند رو لباش و تو باعث اون شدی...http://dl.sakhamusic.ir/98/farvardin/01/Meysam%20Ebrahimi%20-%20Eshghe%20Jazzab%20(128).mp3
ذوق داشتم ، اما به مامان اینا نشون نمیدادم، نمیخواستم حتی لحظه ای فک کنن بخاطر دوری از اوناست که خوشحالم! اما واقعا فقط از ذوق سفر اونم خارجی و البته با برومند رو پام بند نبودم ! شبی که میخواستیم بریم فرودگاه شهریار گفت من میرسونمتون. مامان خواست تا ...