تعامل صلح آمیز با جهان حتی با دشمن (یعنی حتی تعامل با امپ

تعامل صلح آمیز با جهان حتی با دشمن (یعنی حتی تعامل با امپریالیست غربی) کنید و چون قدرتمند شده اید تقابل سخت با امپریالیست غربی بکنید مثل صلح پیامبر (ص) با کفار برای زمان خریدن برای قدرت بعد از قدرتمند شدن مقابله کردن با طاغوت می باشد و تکنولوژی شما شیطانی صورت باشد وقتی تکنولوژی شیطانی صورت است یعنی همه زمینه های سیاه و سرخ و نماد و عین شیطان و شیطان پرستان باشد (مثل آبلیسک نورانی و هرم سرنورانی و بم اتمی هیدروژنی مسلح و اقدامات شرورانه برای دشمن و ...) درحالی که اصالتا خداپرستید اینان فقط گرفتن جلوه برای هیبت و شکوه و قدرت است و این هم برای صلح ازطریق قدرت است می باشد. وتازه برای رسیدن به صلح ازطریق قدرت کسب کردن ویا رسیدن به بهشت مانند باید راه جهنم ها و ناآرامی کردن دشمن رفت و بدانیم ناآرام کردن موقعیت دشمن ویا ناآرام کردن موقعیت نظام نوین جهانی (به معنای کلمه نظام نوین جهانی) همانا خود صلح است پس تا می توانید به ناآرامی برای دشمن دامن بزنید تا رشد نکند و شما موفق به مرور ناآرامی عامل نابودی نظام دشمن شوید و حق را درعالم برقرار کنید می باشد. و تازه اینکه عقلانیت از اخلاق و عشق یا وسط محض درمعنا باطل ذاتی است بلکه عقلانیت با اعتقاد و باور (بعد اخلاق با عشق) و عمل حرکتی تایید است و تازه بدون رودوایسی بگویم بددین حرف و عملش یکی نیست و منافق ممکن است حرف و عملش یکی باشد اما عملش با عملش و حرفش با حرفش یکی نیست اینان همان باطل ذاتی یا یکی درباطل می باشند. و تازه اینکه آنچه باقی می ماند مهربانی و اخلاق محکم می باشد. وتازه اینکه خودکنترلی داشته باشید بزرگترین بیمار شایعه درجهان نداشتن خودکنترلی است می باشد. وتازه اینکه هرکسی به خدا دل می سپارد روح جانش غم نبیند و تازه اینکه دشمن می خواهد مردم عینی باشند و منتزع نشوند و آنقدر یکسری مردم را عینی می کند که تفسیر عینی را بعضی موقع ها رد می کند تا بتواند آنچه به منافع اش است را تایید کند و دشمن مهم منافع اش است و منافع گرایی دارد و مهم عین و انتزاع برایش نیست هرچند عین به آن نزدیک تر است و دشمن می خواهد که منتزع بودن ازدست برود و انتخاب براساس غریزه را بیاورد (نه انتخاب براساس فهم و انتزاع باشد) و این است که دشمن کار می کند تا بتواند دیدنی ها ترجیح بر تفکر و فکرها بدهد ویا به بهانه دیدنی ها (با فهمیدن فهم مردم از انتزاع) همانا دیدنی ها را برابر تفکر و فکر بگذارد درحالی که اهل انتزاع که کمتر با ما درگیری دارند فکر و تفکر (نه تصور) را بر دیدنی ها ترجیح می دهند و تازه اینکه همه مسائل را به هم ربط دهید و از آن نتیجه گیری کنید و تازه پدر معنوی برتر از پدر مادی است و خانواده معنوی برتر از خانواده ی مادی است می باشد هرچند حرمت خانواده ی مادی هم درحد *اف* نکردن است و تازه اینکه امپریالیسم سوسیالیسم (روسیه و چین و کره شمالی و . . .) مشکل ندارد (عضوی از اقلیت های جهانی) آنان اهل تقوا اند و امپرالیسم غربی (آمریکا و اسرائیل و انگلیس و . . .) است که دشمن ذاتی و خونین ما است می باشد و تازه اینکه قصد نهایی ما برقراری یک امپریالیست تقوا (NOD) است که درمقابل امپریالست بی تقوا (امپریالیست غربی) ایستاده است می باشد و تازه اینکه عین اگر به عنوان شیطانی پیشرفت باشد و انتزاع به عنوان الهی مفهوم باشد قطعا حق برقرار شده است می باشد و تازه اینکه وقتی ظاهر با باطن یکی است که به ظاهر همانا باطن با ظاهر ضد هم باشد هرچند ازقضاوت اهل ظاهر و اهل عین ظاهر و باطن یکی نیست می باشد و تازه اینکه منتزع باشید و اهل انتزاع هم توسعه عینی دارند فقط توسعه عینی آنان به شیطانی است می باشد و اهل عین برعکس اند به خاطر همین اهل تزویر می شوند چون باطنشان شیطانی و توسعه عینی آنان زینت داده شده است (چون ظاهر ضد باطن ذاتا است این اتفاق رخ می دهد) می باشد.
و اهل انتزاع باشید و بدانید که عین توسعه شیطانی با اهل انتزاع برابر است پس ما کسانی خواهیم بود که به ظاهر منفیگرا می باشیم و باید باشیم تا بتوانیم رشد و قدرت داشته باشیم و بتواند حق که مایم جسارت داشته باشد تا بتواند جلوی باطل بایستد می باشد و حق ضعیف روح نباشیم (به قولی عیسی بالای صلیب نباشیم بلکه محمد (ص) فاتح روم و ایران باشیم) و لازمه این همانا این است که حق نخواهد از خوب بودنش دیگر کسی همچون باطل سواری بگیرد می باشد بلکه جسارت داشته باشد درمقابل آن بایستد و رو حرکت برای رشد بزند می باشد. وتازه اینکه عقل نظری صحیح هم بگوید مطابق عقل معنایی نباشد رد است (شرط مقبولش این است که هم صحیح بگوید و مطابق عقل معنا داشته باشد) پس می خواهد حتی بگوید عقل معنایی مغالطه می کند او با توجیه مغالطه همانا توجیه می کند می باشد. وتازه اینکه عملیات ما حمایت از فقرا و محروم از بی طرفانه و کار نظامی و