#یک_وقت_هایی_فکر_میکنم_مرد_بودن_چقدر_می_تواند_غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند.هیچ انجمنی با پسوند «… مردان» خاص نمیشود. مردها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند.این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند. در حالی که ...
#بخونید:) اولین جمعه ی پاییز بود... خوب میدانست عاشق این فصلم! سه روز از دعوای کودکانهمان میگذشت! سه روز بود یک کلمه هم حرف نزده بودیم. سه روز بود هر یک ساعت یک بار زنگ میزدم به نزدیک ترین دوستش و آمار تمام رفت و آمدهایش را میگرفتم... سه روز ...
دانلود رمان خوابگاه زندگی پره اتفاقه..میشه اسمشو گذاشت تقدیر سرنوشت هردو باهم من و تو نگاهت ارزوی من نگاهم ارزدی تو باهم زیر یک سقف در یک مامن پر ارامش مامنی برای ما تا قسمت کنیم تنهایی هایمان را… یه مامن آروم…یه خوابگاه پیشنهاد ما رمان پریشان | bahar.1385 کاربر ...
دانلود رمان دسیسه بهشت داستان راجبع به دختری به نام مریم هست که سخت تو مشکلات زندگیش غرق شده. مریم داستان ما به دنبال کار وارد خونه ای میشه که پنج پسر داخلش زندگی میکنند؛ پنج پسر با شخصیت های متفاوت. مریم با هر تصمیم مسیر زندگیش رو تغییر میده ...
به نام “دا” که بهش “خ” اضافه کنیم، میشه “خدا” ( دا به زبان کردی یعنی: مادر) نام: فاصله ای بخاطر سکوت. به قلم: فاطمه تیموری( فاطمه _۵۶۵۶) ژانر: طنز، درام، عاشقانه، اجتماعی. ۱۳۹۶٫۳٫۱۵ به نام خدا.. خلاصه ای از داستان: پسری با چشم هایی یخ زده که سردی چشمانش ...
دانلود رمان عشق و سنگ در مورد دوتا دوست هست که تو یه رشته تو دانشگاه تهران قبول شدن و خانواده هاشون به شرط اینکه برن خونه یکی از فامیل ها اجازه میدن برن دانشگاه که که فامیلشون یه پسر جونه و اتفاقات طنز و زد خو خورد رخ میده ...
رمان بیست و سومین گل رز نویسنده ملیکا دست جوان به نام آنکه عشق را آفرید « تقدیم به پدرمهربانم که تبسم گل است و مادرعزیزترازجانم که گل تبسم اوست.» مقدمه : من تمام متن هایم را در وصف نیامدنت نوشته ام و اگر یک روز ناگهان ناباورانه سر برسی، ...
همیشه فکر میکردم آدم های بی احساسی هستند، همان هایی را میگویم که نه از چیزی خوشحال میشوند و نه ناراحت، نه دل میدهند و نه دل میبرند از کسی، از همه چیز و همهکس راحت عبور میکنند، منتظر هیچ اتفاقی نیستند و هیچ چیز آن ها را سر ذوق ...
#ALi_Keshtdust # #دوست برای همیشه # #ALiKeshtdust.mihanblog.com # #پیش من باش که آرام بگیرد جانم ای توُ دَرمــــــانِ هَمه اَحوالَم... ع-ک # سلام لطفا عضو کانالم بشین https://telegram.me/@Ghalbe...
سال های ابتدایی باور نداشتم رفتنت را و هر روز و شبم را با خیال تو سپری میکردم، مادرم نا امید از حال من دست به دامان تمام امام زاده های شهر شده بود پنجشنبه ها امام زاده ای نبود که نان و پنیری که نذری مادرم بود در آن ...
#پارت_چهاردهم #محیا حتی فراموش کردم چادر خانگی نازکم را سر کنم ... چه اهمیت داشت ... من که تمام روحم مال او بود ... جسمم هم ... اگر که او تنها اشاره ای کند... تق ای به در زدم ... ثانیه ای گذشت و در باز شد ... و من ...
هیچکس مسئول برگرداندن ما به خود قبلیمان نیست، هیچکس برای ما تاکسی نمیگیرد که برگردیم همان جایی در خودمان که قبلا بودیم، همه می آیند؛ همه چیز را در ما به هم میریزند و می روند، همه می آیند به بهانه ی سروسامان دادن جای همه چیز را عوض می ...
دو سال و هفت ماه دیوانه وار یک نفر دوست داشتم آنقدر دوست داشتم که جرات نمیکردم بگویم آنقدر نگفتم که در یک بعد از ظهر پاییزی، از آن بعد از ظهرهای جمعه که انگار آسمان فرهاد گوش داده است، خواهرم بعد از کلی مِنو مِن کردن گفت فلانی نامزد ...
یه مدت نیستم. وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از ...
تقصیر من نبود که عاشقم شدی... میفهمی لعنتی؟ تقصیر من نبود... من تمام خط و مرزهای قرمزی که دور خودم و دلم کشیده بودم رعایت کردم. تمام حدودی که یک دختر میتوانست رعایت کند مبادا پسری عاشقش شود... داد میزدم. آدم وقتی میبیند میشود چوب دوسر سوخته داد میزند... من ...
🌹 ❣ عشقهای فراموش شده 🔹 به دادگاهِ خانواده که وارد شوید می بینید ؛ سالن پر از زن و مرد هایی است که یک زمان وقتی با عشق حلقه ی ازدواجشان را به دست می کردند؛ به هم قول داده بودند که تا ابد کنار هم بمانند.... 🔹 مدتی ...
در من کافه ای وجود دارد که هر روز در آن با تو قرار دارم! روی دیوار های کافه... پیکاسو عکست را نقاشی کرده.. و روی تمام میز هایش.. "دوستت دارم" حک شده است! و همان ترانه ای را که دوست داری برایت پخش میکنم! در این کافه... "ورود برای ...