داستان ترسناک شماره 1: دهکده کیشیلیوو صربستان داستان ترسن
#داستان_ترسناک شماره 1: دهکده کیشیلیوو صربستان داستان ترسناک خون آشامی
این روستای دورافتاده که کمتر از 800 نفر در آن ساکن هستند، یک داستان ترسناک در مورد شبحی خون آشام وار دارد. بله. برخی از افسانههای خون آشامها واقعا درست هستند. در سال 1725، یکی از ساکنان آن به نام پتار پلوگوویتس، فوت کرد و هشت روز بعد، نه مرگ رخ داد. در مورد این نه نفر که مردند، گفته شده که آنها در رختخوابشان توسط پلوگوویتس کشته شده اند.
کشیش و مقامات برای تحقیق در مورد روستای کیشیلیوو عازم آن منطقه شدند و تقریبا 40 روز پس از مرگ پلوگوویتس، قبر او را نبش قبر کردند و با موضوع بسیار عجیبی مواجه شدند که تا آن زمان کسی به چشم ندیده بود. ریش و ناخن او هنوز در حال رشد بود و نشانههایی از پوست جدید وجود داشت. هنگامی که یک میخ را در بدن او فرو کردند، گزارش شد که خون تازهای از دهان و گوشهایش به بیرون فوران میکرد، فریاد وحشتناکی بوجود آمد و پوست او سیاه شد. در آن لحظه قتلها متوقف شد.
#پسر_اسکلتی
این روستای دورافتاده که کمتر از 800 نفر در آن ساکن هستند، یک داستان ترسناک در مورد شبحی خون آشام وار دارد. بله. برخی از افسانههای خون آشامها واقعا درست هستند. در سال 1725، یکی از ساکنان آن به نام پتار پلوگوویتس، فوت کرد و هشت روز بعد، نه مرگ رخ داد. در مورد این نه نفر که مردند، گفته شده که آنها در رختخوابشان توسط پلوگوویتس کشته شده اند.
کشیش و مقامات برای تحقیق در مورد روستای کیشیلیوو عازم آن منطقه شدند و تقریبا 40 روز پس از مرگ پلوگوویتس، قبر او را نبش قبر کردند و با موضوع بسیار عجیبی مواجه شدند که تا آن زمان کسی به چشم ندیده بود. ریش و ناخن او هنوز در حال رشد بود و نشانههایی از پوست جدید وجود داشت. هنگامی که یک میخ را در بدن او فرو کردند، گزارش شد که خون تازهای از دهان و گوشهایش به بیرون فوران میکرد، فریاد وحشتناکی بوجود آمد و پوست او سیاه شد. در آن لحظه قتلها متوقف شد.
#پسر_اسکلتی
۱.۴k
۱۹ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.