معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.خ
معلم جدید #بی_حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.خانم معلم آمد سراغش.دستش را انداخت زیر چانه اش که «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد.
از کلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش راباز نکرده بود.خونه که رسید گفت: دیگه نمیخوام برم هنرستان.
– آخه برای چی؟
معلم ها بی حجابن.انگارهیچی براشون مهم نیست.میخوام برم قم؛ #حوزه.
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
از کلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش راباز نکرده بود.خونه که رسید گفت: دیگه نمیخوام برم هنرستان.
– آخه برای چی؟
معلم ها بی حجابن.انگارهیچی براشون مهم نیست.میخوام برم قم؛ #حوزه.
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
۸۲۷
۲۷ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.