این شعر نیست نامه ی یک باغِ سوخته است
این #شعر نیست نامهی یک باغِ سوخته است
زخمِ سکوت روی دهانهای #دوخته* است*
باغی که برگ برگ فرو ریخت در قفس
که آسمان سربیاش افتاده از نفس
که ریشههاش سوخته، خاکش #جهنم است
خاکستر است آنچه که ماندست، ماتم است
این شعر نیست مرثیه اتفاقهاست
تاریخِ رو سیاهِ سکوتِ #کلاغهاست
یک انفرادی است که با من #عجین شده
#زندان من به وسعت این سرزمین شده
به بی پناهی ِ #قفس ِ چند توله گرگ
مثل سکوت...مثل غم و صبرِ تو بزرگ
این شعر نیست تاول خونیِ گرده است
که بیت بیت بعدِ تو #شلاق خورده است
یک شمعِ روشن است ولی روی #قبرها
رخت عزاست بر تن ِ باغی که مرده است
این سرنوشتِ خونیِ بغضِ نوشتهها
#اعدام ِ دسته جمعیِ ما و فرشتهها
این شعر نیست سمفونیِ زار و زارهاست
رقص ِ #جنازهها و تنِ چوبه دارهاست
این #ریشههای سوخته...باغِ تبر شده
این غم که از تحمل ِ من بیشتر شده
این نامه که روایت ِ خاکستر است و #خون
این شعر نیست مرثیهای بود بر #جنون
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
زخمِ سکوت روی دهانهای #دوخته* است*
باغی که برگ برگ فرو ریخت در قفس
که آسمان سربیاش افتاده از نفس
که ریشههاش سوخته، خاکش #جهنم است
خاکستر است آنچه که ماندست، ماتم است
این شعر نیست مرثیه اتفاقهاست
تاریخِ رو سیاهِ سکوتِ #کلاغهاست
یک انفرادی است که با من #عجین شده
#زندان من به وسعت این سرزمین شده
به بی پناهی ِ #قفس ِ چند توله گرگ
مثل سکوت...مثل غم و صبرِ تو بزرگ
این شعر نیست تاول خونیِ گرده است
که بیت بیت بعدِ تو #شلاق خورده است
یک شمعِ روشن است ولی روی #قبرها
رخت عزاست بر تن ِ باغی که مرده است
این سرنوشتِ خونیِ بغضِ نوشتهها
#اعدام ِ دسته جمعیِ ما و فرشتهها
این شعر نیست سمفونیِ زار و زارهاست
رقص ِ #جنازهها و تنِ چوبه دارهاست
این #ریشههای سوخته...باغِ تبر شده
این غم که از تحمل ِ من بیشتر شده
این نامه که روایت ِ خاکستر است و #خون
این شعر نیست مرثیهای بود بر #جنون
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
۱.۱k
۲۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.