فنجون قهوه شو میذاره روی میز...
فنجون قهوهشو میذاره روی میز...
زُل میزنه تو چشمام و میگه:
غمگین بودنِ این روزهاتو اصلا دوست ندارم!
بهم میریزم وقتی میبینم اینطوری مدام رفتی تو خودت...
بعد شمرده و آروم زیرِ گوشم زمزمه میکنه:
آدمی که تورو بشناسه میفهمه که خوب نیستی!
زودتر برگرد به خودت...
گیج نگاش میکنم و میگم
من خوبم، مثلِ همیشه...
مشخص نیست؟
نگام میکنه و میگه: چشمهات!!
پشت این چشمها معلومه دنیایی از غم پنهون شده
هیچی نمیگم...
هیچی ندارم که بگم...
پس شروع میکنم با فنجون خالیِ قهوهم بازی کردن...
شاید سکوت بهترین راهِ فرار برای توضیح ندادنِ حالِ اینروزام باشه،
شاید نگفتن تنها فریادی باشه که از درون آرومت میکنه...!
#نیلی_ق
#شاید_سکوت_بهترین_راه_فرار_برای_توضیح_ندادن_حال_این_روزام_باشه
95/11/20
زُل میزنه تو چشمام و میگه:
غمگین بودنِ این روزهاتو اصلا دوست ندارم!
بهم میریزم وقتی میبینم اینطوری مدام رفتی تو خودت...
بعد شمرده و آروم زیرِ گوشم زمزمه میکنه:
آدمی که تورو بشناسه میفهمه که خوب نیستی!
زودتر برگرد به خودت...
گیج نگاش میکنم و میگم
من خوبم، مثلِ همیشه...
مشخص نیست؟
نگام میکنه و میگه: چشمهات!!
پشت این چشمها معلومه دنیایی از غم پنهون شده
هیچی نمیگم...
هیچی ندارم که بگم...
پس شروع میکنم با فنجون خالیِ قهوهم بازی کردن...
شاید سکوت بهترین راهِ فرار برای توضیح ندادنِ حالِ اینروزام باشه،
شاید نگفتن تنها فریادی باشه که از درون آرومت میکنه...!
#نیلی_ق
#شاید_سکوت_بهترین_راه_فرار_برای_توضیح_ندادن_حال_این_روزام_باشه
95/11/20
۲.۱k
۲۰ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.