لبخند هایم
#لبخند هایم
همان مونالیزای کوچکیست
نقش بسته بر
تصویرِ کدرِ قاب
که برای به فروش رساندن
به آگهی سپردم...
.
_لبخندهایم را چند میخری؟!
کسی میان حنجره ام گفت...!
.
_این صورتکِ مصنوعی
با لبخند های مصنوعی
و قندهای مصنوعی
که در دلم آب می شود
مگر چقدر می ارزد؟...
کسی درونِ آینه ام گفت...!
.
_به قیمتِ جوانیِ نیامده رفته...
به قیمتِ اشکهای خزر
که از گونه های من میچکید
و من دستهای باد را
به صورتم میکشیدم...
و هی تبسم میکردم
هی تبسم میکردم...
تا توی عکس هایی که میگیری
خوب بیوفتم...
.
خوب افتادم...
آگهی این را میگفت
و پوزخندم را ندیده میگرفت!
.
آه مونالیزای کوچکم
حال وقتِ خداحافظیست ...
این دستمال را بگیر
باز از خراش روی گونه ات
دارد خون میچکد...
#بیتا_محسنی
T.R
همان مونالیزای کوچکیست
نقش بسته بر
تصویرِ کدرِ قاب
که برای به فروش رساندن
به آگهی سپردم...
.
_لبخندهایم را چند میخری؟!
کسی میان حنجره ام گفت...!
.
_این صورتکِ مصنوعی
با لبخند های مصنوعی
و قندهای مصنوعی
که در دلم آب می شود
مگر چقدر می ارزد؟...
کسی درونِ آینه ام گفت...!
.
_به قیمتِ جوانیِ نیامده رفته...
به قیمتِ اشکهای خزر
که از گونه های من میچکید
و من دستهای باد را
به صورتم میکشیدم...
و هی تبسم میکردم
هی تبسم میکردم...
تا توی عکس هایی که میگیری
خوب بیوفتم...
.
خوب افتادم...
آگهی این را میگفت
و پوزخندم را ندیده میگرفت!
.
آه مونالیزای کوچکم
حال وقتِ خداحافظیست ...
این دستمال را بگیر
باز از خراش روی گونه ات
دارد خون میچکد...
#بیتا_محسنی
T.R
۳۰۵
۱۱ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.