کاش می دانستی یک زن از لحظه ای که دوستت
کاش میدانستی یک زن از لحظهای که دوستت
دارم میگوید از لحظهای که بوسیده
میشود از لحظهای که به آغوشکشیده میشود
دیگر خودش نیست! میشود تو، می شود باهم
بودن، آن لحظهکه ترکش میکنی دو نیماش
میکنی و یک نیمهاش را باخود میبری نگو که
همه چیز را حل میکند! نگو که: فراموش که او
یک چشمش همیشه باقی میماند به
نیمه رفته دیگرش...
دارم میگوید از لحظهای که بوسیده
میشود از لحظهای که به آغوشکشیده میشود
دیگر خودش نیست! میشود تو، می شود باهم
بودن، آن لحظهکه ترکش میکنی دو نیماش
میکنی و یک نیمهاش را باخود میبری نگو که
همه چیز را حل میکند! نگو که: فراموش که او
یک چشمش همیشه باقی میماند به
نیمه رفته دیگرش...
۲.۰k
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.