💐 🍃 🌿 🌸 🍃 🌾 🌼 🌸 🌸 🌸
💐 🍃 🌿 🌸 🍃 🌾 🌼 🌸 🌸 🌸
🍃 🌺 🍂 👧
یک روز به خودت می آیی و میبینی از آن آدم سابق یک تکه سنگ باقی مانده است. نشسته ای پشت میز صبحانه و هزار قرن است که قاشق توی فنجان چای میچرخانی. با خودت فکر میکنی چه شده که دیگر گریه هم نمیتوانی بکنی؟ حتی دیگر شب ها زود خوابت میبرد. توی خیابانهای خاطرات مشترکتان راه میروی و توی کافه ها با دیوار های مملو از یادگاری نوشتن هایتان پای سیب میخوری. عکسش را توی بیمارستان که تازه بچه دار شده لایک میکنی و حتی اگر حالش را داشته باشی دسته گل و بادکنکی هم کامنت میگذاری. بعد هم میروی پای سیستم و قطعه صنعتی ات را طراحی میکنی. میدانی، خیابان و کافه و بیمارستان، چه عشق ها که ندیده اند، چه رفتن ها. تقصیری ندارند، رسالتشان تکرار است. آدمها یکهو سنگ میشوند. از یک جایی به بعد..از یک حادثه به بعد...
#دلارام_انگورانی
🌿 🍂
🍃 🌺 🍂
💐 🍃 🌿 🌸 🍃 🌾 🌼 🌸 🌸
🍃 🌺 🍂 👧
یک روز به خودت می آیی و میبینی از آن آدم سابق یک تکه سنگ باقی مانده است. نشسته ای پشت میز صبحانه و هزار قرن است که قاشق توی فنجان چای میچرخانی. با خودت فکر میکنی چه شده که دیگر گریه هم نمیتوانی بکنی؟ حتی دیگر شب ها زود خوابت میبرد. توی خیابانهای خاطرات مشترکتان راه میروی و توی کافه ها با دیوار های مملو از یادگاری نوشتن هایتان پای سیب میخوری. عکسش را توی بیمارستان که تازه بچه دار شده لایک میکنی و حتی اگر حالش را داشته باشی دسته گل و بادکنکی هم کامنت میگذاری. بعد هم میروی پای سیستم و قطعه صنعتی ات را طراحی میکنی. میدانی، خیابان و کافه و بیمارستان، چه عشق ها که ندیده اند، چه رفتن ها. تقصیری ندارند، رسالتشان تکرار است. آدمها یکهو سنگ میشوند. از یک جایی به بعد..از یک حادثه به بعد...
#دلارام_انگورانی
🌿 🍂
🍃 🌺 🍂
💐 🍃 🌿 🌸 🍃 🌾 🌼 🌸 🌸
۸۴۰
۲۵ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.