خوشیهامون رو گره نزنیم به شخص یا مساله ای!
خوشیهامون رو گره نزنیم به شخص یا مساله ای!
دو مرغ دریایی کنار ساحلی زیبا با هم زندگی
میکردند . یک روز صبح مرغ نر از خواب برخاست و با غرور به جفتش گفت:
یک ماه دیگر با کوچ بعدی همراه مرغان مهاجر می روم، این یک ماه تا می توانی از حضور من کیف کن که رفتنی ام.
مرغ ماده هیچ نگفت. یک ساعت بعد مرغ نر وقتی به آشیانه برگشت دید مرغ ماده رفته و پیغامی گذاشته است. متن پیغام این بود:
عزیز قدیمی و مهاجر جدیدم!
بعد از تو مطمئنا زندگی ادامه خواهد یافت و زندگی زیبایی ها و خوشی های تازه و نویی به من خواهد داد .
با خود گفتم: چرا برای تجربه هیجان های جدید بدون تویک ماه منتظر بمانم!؟
برای همین با شوق،زندگی بدون تو را یک ماه زودتر شروع می کنم. تو هم از حضور تحفه خودت تنهایی کیف کن و لذت ببر!
بابک
دو مرغ دریایی کنار ساحلی زیبا با هم زندگی
میکردند . یک روز صبح مرغ نر از خواب برخاست و با غرور به جفتش گفت:
یک ماه دیگر با کوچ بعدی همراه مرغان مهاجر می روم، این یک ماه تا می توانی از حضور من کیف کن که رفتنی ام.
مرغ ماده هیچ نگفت. یک ساعت بعد مرغ نر وقتی به آشیانه برگشت دید مرغ ماده رفته و پیغامی گذاشته است. متن پیغام این بود:
عزیز قدیمی و مهاجر جدیدم!
بعد از تو مطمئنا زندگی ادامه خواهد یافت و زندگی زیبایی ها و خوشی های تازه و نویی به من خواهد داد .
با خود گفتم: چرا برای تجربه هیجان های جدید بدون تویک ماه منتظر بمانم!؟
برای همین با شوق،زندگی بدون تو را یک ماه زودتر شروع می کنم. تو هم از حضور تحفه خودت تنهایی کیف کن و لذت ببر!
بابک
۹۶۰
۱۹ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.