چشات.دنیام.بود🙂 🙃 🙌 🏿 💜
#چشات.دنیام.بود🙂 🙃 🙌 🏿 💜
˝عاشق این بود که لبامو بزارم رو چشماش آرومه آروم و طولانےِ طولانۍ ،بعد آهسته میبوسیدمش و میگفتم عاشقتم بــــــــــابــــــــــاییم.اما حالا دیگه کی چشاش و مثه حمید خاص ببوسه و صداش کنه بابایی،هرچند اما نه یادم نبود هستن کسایی واسه ایشون که پر کنه جای خالےِ حمیدۍ رو که بدروغ بهش گفته بود تاروز مرگم کسی جاتو...اما یه ماه بعد از حمید دست تو دست عشق جدیدش مسته شادی و غرق در خنده بود،انگار نه انگار هنوزچهلمِ عزای جداییمون هم نشده بود و فکر میکردم مثه من بدجوری داغداره و پشیمون شده از حماقتش و...اما زهی خیال باطل.ووو و دیگر هیچ ک هیچ
دلنوشته:حمید.ن
˝عاشق این بود که لبامو بزارم رو چشماش آرومه آروم و طولانےِ طولانۍ ،بعد آهسته میبوسیدمش و میگفتم عاشقتم بــــــــــابــــــــــاییم.اما حالا دیگه کی چشاش و مثه حمید خاص ببوسه و صداش کنه بابایی،هرچند اما نه یادم نبود هستن کسایی واسه ایشون که پر کنه جای خالےِ حمیدۍ رو که بدروغ بهش گفته بود تاروز مرگم کسی جاتو...اما یه ماه بعد از حمید دست تو دست عشق جدیدش مسته شادی و غرق در خنده بود،انگار نه انگار هنوزچهلمِ عزای جداییمون هم نشده بود و فکر میکردم مثه من بدجوری داغداره و پشیمون شده از حماقتش و...اما زهی خیال باطل.ووو و دیگر هیچ ک هیچ
دلنوشته:حمید.ن
۴۹۱
۱۸ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.