در سال دهم هجرت پیامبر اکرم (ص) حضرت علی (رض) را همراه عد
در سال دهم هجرت پیامبر اکرم (ص) حضرت علی (رض) را همراه عده ای از مسلمانان به نجران (یکی از شهرهای یمن فرستاد) تا زکات مسلمانان و جزیه نصارای آن منطقه را بگیرد .
هنگامی که حضرت علی از آن دیار بازمی گشت مصادف بود با وارد شدن حضرت محمد به مکه برای انجام مراسم حج ، بنابراین ؛ یکی از همراهانش را به عنوان فرمانده بر آنان گمارد و پیش از آنان خود را به مکه برای انجام مراسم حج نزد حضرت محمد رسانید .
بعد از رفتن حضرت علی همراهانش حله های یمنی از اموال زکات را میان خود تقسیم کردند ( به گمان اینکه سهم خود را از آن اموال برداشته اند ، اما اقدام آنها نوعی امتیاز طلبی برسایر مردم ذینفع بود) وقتی به نزدیک مکه رسیدند حضرت علی برای دیدار آنها از مکه بیرون رفت .چون دید که حله ها را پوشیده اند از اقدام همراهانش ناراحت شد و آنها را مورد سرزنش قرار داد و پارچه های یمنی را از تن ایشان بیرون آورد و درجای خود نهاد .
اقدام حضرت علی موجب دلگیری همراهانش شد . لذا نزد حضرت محمد از وی شکایت کردند . حضرت اعتراض آنها را موجه ندانست و فرمود : علی در امری که به دین خدا (حقوق مردم) مربوط باشد ، سخت گیر تر از آن است که بتوان به وی گلایه کرد .بعد از اتمام مراسم حج پیامبر امین با همراهانش به سوی مدینه حرکت کرد . در میان راه متوجه شد ، گلایه و اعتراض همراهان حضرت علی بازگو می شود . بنابراین در محلی به نام جُحفه نزد برکه ای که بعدها غدیرخم شهرت پیدا کرد توقف نمود و برای حاضران سخنرانی کرد و با ضمن بیان نصایحی و ذکر امانت داری و نیک رفتاری حضرت علی فرمود : «من کنت مولاه فعلیّ مولاه ، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» :« یعنی هرکس که من یاور و دوست او هستم علی نیز یاور و دوست اوست ، خدایا ، دوست بدار کسی را ک او را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن می دارد ». و با این سخنان مبارک و حکیمانه کدورتی که در دل های آن افراد نسبت به حضرت علی ایجاد شده بود زدوده شد . این بود خلاصه ای از ماجرای مربوط به روایت غدیر از نظر ما مسلمانان اهل سنت .
داستان در کتاب های سنی و شیعه ذکر شده است . برای مثال می توان به سیره ابن هشام جلد ۴ صفحه ۲۷۴. السیره النبویه اثر ابن کثیر جلد ۴ صفحه ۴۱۴.
مجالس المومنین قاضی نورالله شوشتری جلد ۱ صفحه ۴۳ مراجعه نمود .
#غدیر#
هنگامی که حضرت علی از آن دیار بازمی گشت مصادف بود با وارد شدن حضرت محمد به مکه برای انجام مراسم حج ، بنابراین ؛ یکی از همراهانش را به عنوان فرمانده بر آنان گمارد و پیش از آنان خود را به مکه برای انجام مراسم حج نزد حضرت محمد رسانید .
بعد از رفتن حضرت علی همراهانش حله های یمنی از اموال زکات را میان خود تقسیم کردند ( به گمان اینکه سهم خود را از آن اموال برداشته اند ، اما اقدام آنها نوعی امتیاز طلبی برسایر مردم ذینفع بود) وقتی به نزدیک مکه رسیدند حضرت علی برای دیدار آنها از مکه بیرون رفت .چون دید که حله ها را پوشیده اند از اقدام همراهانش ناراحت شد و آنها را مورد سرزنش قرار داد و پارچه های یمنی را از تن ایشان بیرون آورد و درجای خود نهاد .
اقدام حضرت علی موجب دلگیری همراهانش شد . لذا نزد حضرت محمد از وی شکایت کردند . حضرت اعتراض آنها را موجه ندانست و فرمود : علی در امری که به دین خدا (حقوق مردم) مربوط باشد ، سخت گیر تر از آن است که بتوان به وی گلایه کرد .بعد از اتمام مراسم حج پیامبر امین با همراهانش به سوی مدینه حرکت کرد . در میان راه متوجه شد ، گلایه و اعتراض همراهان حضرت علی بازگو می شود . بنابراین در محلی به نام جُحفه نزد برکه ای که بعدها غدیرخم شهرت پیدا کرد توقف نمود و برای حاضران سخنرانی کرد و با ضمن بیان نصایحی و ذکر امانت داری و نیک رفتاری حضرت علی فرمود : «من کنت مولاه فعلیّ مولاه ، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» :« یعنی هرکس که من یاور و دوست او هستم علی نیز یاور و دوست اوست ، خدایا ، دوست بدار کسی را ک او را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن می دارد ». و با این سخنان مبارک و حکیمانه کدورتی که در دل های آن افراد نسبت به حضرت علی ایجاد شده بود زدوده شد . این بود خلاصه ای از ماجرای مربوط به روایت غدیر از نظر ما مسلمانان اهل سنت .
داستان در کتاب های سنی و شیعه ذکر شده است . برای مثال می توان به سیره ابن هشام جلد ۴ صفحه ۲۷۴. السیره النبویه اثر ابن کثیر جلد ۴ صفحه ۴۱۴.
مجالس المومنین قاضی نورالله شوشتری جلد ۱ صفحه ۴۳ مراجعه نمود .
#غدیر#
۹۷۱
۲۴ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.