چراغ ها را خاموش کردم.
چراغ ها را خاموش کردم.
زنگ زدم و یک راست رفتم سر اصل مطلب و با صدای بلند گفتم دوستت دارم. بعد قطع کردم و چراغ ها را روشن کردم. چای دم کردم و به اینکه در تاریکی چقدر راحت می شود اعتراف کرد، فکر کردم...
چراغ ها را خاموش کن و به من زنگ بزن.
#مهدی_صادقی
.
زنگ زدم و یک راست رفتم سر اصل مطلب و با صدای بلند گفتم دوستت دارم. بعد قطع کردم و چراغ ها را روشن کردم. چای دم کردم و به اینکه در تاریکی چقدر راحت می شود اعتراف کرد، فکر کردم...
چراغ ها را خاموش کن و به من زنگ بزن.
#مهدی_صادقی
.
۵.۱k
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.