بخش کوتاهی از قصیده حماسی فرزدق در مدح امام زین العابدین
بخش کوتاهی از قصیده حماسی#فرزدق در مدح امام زین العابدین سلام الله علیه
شایدکسی این متن رو نخونه بخاطراینکه طولانی هست ولی من بخاطر علاقه ای که به این شعروشاعرداشتم گذاشتم... واقعاروح انسان به وجد میاد...
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شد که حجرالاسود را استلام کند. پس در گوشهای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که #امام سجاد علیه السلام وارد طواف شد و وقتی به حجرالاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمیدانم.#فرزدق آنجا بود.
#همام بن غالب، معروف به «فرزدق»، شاعر زبردست و توانای عرب، با آنکه به واسطه کار و شغل و هنر مخصوصش پیش از هر کس دیگر می بایست حرمت و حشمت هشام را حفظ کند، چنان وجدانش تحریک شد و احساساتش به جوش آمد که فورا گفت: «لکن من او را می شناسم.» و به معرفی ساده قناعت نکرد، بر روی بلندی ایستاده، #قصیده ای غرا- که از شاهکارهای ادبیات عرب است و فقط در مواقع حساس پر از هیجان که روح شاعر مثل دریا موج بزند، می تواند چنان سخنی ابداع شود- فی البداهه سرود. در ضمن اشعارش چنین گفت:
«این شخص کسی است که تمام سنگریزه های سرزمین بطحاء او را می شناسند، این کعبه او را می شناسد، زمین حرم و زمین خارج حرم او را می شناسد.
این فرزند بهترین بندگان خداست. این است آن پرهیزکار پاک پاکیزه مشهور. اینکه تو می گویی او را نمی شناسم، زیانی به او نمی رساند. اگر تو یک نفر فرضا نشناسی، عرب و عجم او را می شناسد..»
هذا الذی تعرف البطحاء و طاته
و البیت یعرفه و الحل و الحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لانه نعم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته
فما یکلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین و بغضهم
کفر و قربهم منجی و مقتصم
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم
فی کل فرض و مختوم به الکلم
«این مردی است که #حجاز، #خانه خدا، #حل، #حرم او را میشناسند. نه، در کلامش نیست
حاجت سائل را همیشه برآورده میکند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله میگوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو میبندد برای آن که حیا دارد، و دیگران چشم فرو میبندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمیگویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حبّ آنها دین است و بغض آنها کفراست و.....
گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفته جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
شایدکسی این متن رو نخونه بخاطراینکه طولانی هست ولی من بخاطر علاقه ای که به این شعروشاعرداشتم گذاشتم... واقعاروح انسان به وجد میاد...
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شد که حجرالاسود را استلام کند. پس در گوشهای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که #امام سجاد علیه السلام وارد طواف شد و وقتی به حجرالاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمیدانم.#فرزدق آنجا بود.
#همام بن غالب، معروف به «فرزدق»، شاعر زبردست و توانای عرب، با آنکه به واسطه کار و شغل و هنر مخصوصش پیش از هر کس دیگر می بایست حرمت و حشمت هشام را حفظ کند، چنان وجدانش تحریک شد و احساساتش به جوش آمد که فورا گفت: «لکن من او را می شناسم.» و به معرفی ساده قناعت نکرد، بر روی بلندی ایستاده، #قصیده ای غرا- که از شاهکارهای ادبیات عرب است و فقط در مواقع حساس پر از هیجان که روح شاعر مثل دریا موج بزند، می تواند چنان سخنی ابداع شود- فی البداهه سرود. در ضمن اشعارش چنین گفت:
«این شخص کسی است که تمام سنگریزه های سرزمین بطحاء او را می شناسند، این کعبه او را می شناسد، زمین حرم و زمین خارج حرم او را می شناسد.
این فرزند بهترین بندگان خداست. این است آن پرهیزکار پاک پاکیزه مشهور. اینکه تو می گویی او را نمی شناسم، زیانی به او نمی رساند. اگر تو یک نفر فرضا نشناسی، عرب و عجم او را می شناسد..»
هذا الذی تعرف البطحاء و طاته
و البیت یعرفه و الحل و الحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لانه نعم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته
فما یکلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین و بغضهم
کفر و قربهم منجی و مقتصم
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم
فی کل فرض و مختوم به الکلم
«این مردی است که #حجاز، #خانه خدا، #حل، #حرم او را میشناسند. نه، در کلامش نیست
حاجت سائل را همیشه برآورده میکند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله میگوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو میبندد برای آن که حیا دارد، و دیگران چشم فرو میبندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمیگویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حبّ آنها دین است و بغض آنها کفراست و.....
گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفته جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
۹۲۴
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.