حکایتی آموزنده حتما بخوانید
حکایتی آموزنده حتما بخوانید
شخصی سنی مذهب بر پیش سترگی رفت وگفت نظر شما در مورد ابوبکر صدیق چیست
آن شخص لبخندی زد وچنین گفت
همین را بگویم که ابوبکر فهمید برای خودش باید جانشینی انتخاب کند اما پیامبر اکرم عقل کلیه ی عالم نفهمید که باید برای خود جانشینی بگزیند
وقتی سنی این سخن را بشنید شرم سار شد وبرفت
این سخن عالم شیعه کنایه از افکار باطلی است که اهل سنت نسبت به پیامبر دارند ولی باز جای تعجب است که این افکار را دارند
چون آنها حدیث«« معتبر غدیر »»را قبول دارند که پیامبر چند بار در سخنرانی اش این جمله را تکرار کرد وخطاب به امیر المومنین علی علیه السلام گفت
انت اخی و وصیی وسلطانی وامامی وخلیفتی
گرچه حیف وصد حیف این حدیث را ناقص به ما توضیح دادند در حالی که این حدیث سه ساعت بوده است
از نظر عقلی هم محال است که حدیث کوتاه باشدچون یک روز بیش تر فقط داشتند افراد را جمع می کردنند که پیامبر با آنها سخن بگوید
جالب است این حدیث متواتر است وبزرگان اهل تسنن این حدیث را قبول دارند پس چگونه انکار کنندتاکجا
اما حکایت دیگر که این بر می گردد به زمان مغول ها
یک روزی پادشاه مغول ها جمعی از علما را اعم از شیعه وسنی دعوت می کند همه ی علما حضور می یابند اما شیخ طوسی عالم شیعه دیر تر حضور می یابد
وشیخ هنگام حضور کفش هایش را به دست می گیرد سنی ها از این مسئله سوءاستفاده میکنند ومی گویند
بزرگا ببینید این شخص چه بی ادب است پادشاه تاملی می کند
وقتی که شیخ بر پیش او می آید می گوید چرا کفش هایت را دست می گیری
شیخ پاسخ می دهد آخر شنیده ام که حمبلی ها و مالکی ها از زمان پیامبر افرادی دزد بوده اند به خاطر همین کفش های خود در دست می گیرم
تا از دزد هایی چون این ها در امان باشم
بزرگ حملی ومالکی گوید اصلا ما در زمان پیامبر نیامده ایم ما حداقل چندین دهه بعد از زمان پیامبر به وجود آمدیم ودر زمان پیامبر نبودیم
چه چگونه شما این نسبت دزدی را به ما می زنی
شیخ طوسی لبخندی ملیح وزیبا زد وگفت ای پادشاه این ها مذهبشان چندین دهه بعد از حیات پیامبر به وجود آمده
اما شخصی چون حضرت علی علیه السلام امیر المومنین از اول با پیامبر بوده او گرمای وجودی پیامبر را حس کرده واز کودکی با او بوده است او اولین مردی بوده که اسلام را پذیرفته
پس ما مذهب برتریم
پادشاه لبخندی ملیح زد وسکوتی در مجلس حاکم شد
دگر کسی نبود تا دلیلی قاطع بر رد شیعه زند
چون خود سنی ها اعتراف به بطلان خویش کرده بودنند
پادشاه وقتی یافت که مذهب شیعه برتر است مذهبش را تغییر داد ومذهبش را شیعه نهاد
اما اعترافات دیگری نیز از علمای سنی هست آنها خود اقرار دارند که عمر چنین سخنی را گفته
لولاءعلی لهلک العمر
««سندش در کتاب اهل سنت مثل تاریخ الخلفا سیوطی صفحه ی شصت وشیش است
سند دیگر آن درکتاب اسد الغالب جلد چهار صفحه ی بیست و دو است»»
هم چنین خود اهل سنت بازاعتراف کرده اند
آنها در مورد علی علیه السلام از حضرت رسول صلی الله علیه وآله نقل کرده اند
که فرمود :
من وعلی یک نور بودیم در نزد خدا به چهارده هزار سال پیش از ایجاد آدم علیه السلام پس چون که خدا آدم را خلق کرد آن نور را درصلب او قرار داد
پس همیشه در صلب پیغمبری می بود تا در صلب عبد المطلب جدا شد
پس در من نبوت ودر علی علیه السلام خلافت است
سند آن کفایت المطالب صفحه ی صدوهفتاد وشیش است
وسند دیگر آن در کتاب نظم المسطین
نوشته ی جمال الدین محمد زرندی حنفی صفحه هفتاد ونه است
هم چنین خود به وجود آورنده گان سلسله ی اهل سنت شاگردان اهل بیت بودنند
مثل مذهب حنفی که ابو حنیفه شاگرد امام صادق است
همچنین مذهب مالکی که او شاگرد ربیعه الری بود واو شاگرد عکرمه بود
وعکرمه شاگرد ابن عباس وابن عباس شاگرد علی علیه السلام بود
حال مذهب شافعی که خود شاگرد مالک بود وانتساب مالک به حضرت علی علیه السلام معلوم شد
وهمین گونه مذهب حمبلی که واضعش احمد ابن حمبل است که شاگرد شافعی بود و انتساب شافعی به حضرت علی علیه السلام معلوم شد
هم چنین خود خوارزمی از علما ی سترگ وجلیل اهل سنت در کتاب قوی ومهم خود که نام آن المناقب است چنین گفته :
«که پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمودنند کسی که بعد از من در امر خلافت با علی علیه السلام منازعه کند پس کافر است ومحارب با خدا ورسول است
جالب است با این همه نصوص صریح سنیان خود سنیان خلافت علی علیه السلام راقبول نمی کنند
همان گونه که فخر الرازی گفته ««این نصوص در قلب اثر نمی کند »»
آن قدر سنیان تعصب دارند
حق را با علی می بینند اما حاشا
می کنند یا خود را به کج فهمی ونفهمی می زنند
آری فرد خواب را می شود بیدار کرد اما خواب زده را چندین قدم هم بکشانی نمی شود بیدار کرد
#امام#علی#حسن#حسین#زین العابدین#طبیعت#مذهبی#شهدا#سجاد#علی_ابن_موسی_
شخصی سنی مذهب بر پیش سترگی رفت وگفت نظر شما در مورد ابوبکر صدیق چیست
آن شخص لبخندی زد وچنین گفت
همین را بگویم که ابوبکر فهمید برای خودش باید جانشینی انتخاب کند اما پیامبر اکرم عقل کلیه ی عالم نفهمید که باید برای خود جانشینی بگزیند
وقتی سنی این سخن را بشنید شرم سار شد وبرفت
این سخن عالم شیعه کنایه از افکار باطلی است که اهل سنت نسبت به پیامبر دارند ولی باز جای تعجب است که این افکار را دارند
چون آنها حدیث«« معتبر غدیر »»را قبول دارند که پیامبر چند بار در سخنرانی اش این جمله را تکرار کرد وخطاب به امیر المومنین علی علیه السلام گفت
انت اخی و وصیی وسلطانی وامامی وخلیفتی
گرچه حیف وصد حیف این حدیث را ناقص به ما توضیح دادند در حالی که این حدیث سه ساعت بوده است
از نظر عقلی هم محال است که حدیث کوتاه باشدچون یک روز بیش تر فقط داشتند افراد را جمع می کردنند که پیامبر با آنها سخن بگوید
جالب است این حدیث متواتر است وبزرگان اهل تسنن این حدیث را قبول دارند پس چگونه انکار کنندتاکجا
اما حکایت دیگر که این بر می گردد به زمان مغول ها
یک روزی پادشاه مغول ها جمعی از علما را اعم از شیعه وسنی دعوت می کند همه ی علما حضور می یابند اما شیخ طوسی عالم شیعه دیر تر حضور می یابد
وشیخ هنگام حضور کفش هایش را به دست می گیرد سنی ها از این مسئله سوءاستفاده میکنند ومی گویند
بزرگا ببینید این شخص چه بی ادب است پادشاه تاملی می کند
وقتی که شیخ بر پیش او می آید می گوید چرا کفش هایت را دست می گیری
شیخ پاسخ می دهد آخر شنیده ام که حمبلی ها و مالکی ها از زمان پیامبر افرادی دزد بوده اند به خاطر همین کفش های خود در دست می گیرم
تا از دزد هایی چون این ها در امان باشم
بزرگ حملی ومالکی گوید اصلا ما در زمان پیامبر نیامده ایم ما حداقل چندین دهه بعد از زمان پیامبر به وجود آمدیم ودر زمان پیامبر نبودیم
چه چگونه شما این نسبت دزدی را به ما می زنی
شیخ طوسی لبخندی ملیح وزیبا زد وگفت ای پادشاه این ها مذهبشان چندین دهه بعد از حیات پیامبر به وجود آمده
اما شخصی چون حضرت علی علیه السلام امیر المومنین از اول با پیامبر بوده او گرمای وجودی پیامبر را حس کرده واز کودکی با او بوده است او اولین مردی بوده که اسلام را پذیرفته
پس ما مذهب برتریم
پادشاه لبخندی ملیح زد وسکوتی در مجلس حاکم شد
دگر کسی نبود تا دلیلی قاطع بر رد شیعه زند
چون خود سنی ها اعتراف به بطلان خویش کرده بودنند
پادشاه وقتی یافت که مذهب شیعه برتر است مذهبش را تغییر داد ومذهبش را شیعه نهاد
اما اعترافات دیگری نیز از علمای سنی هست آنها خود اقرار دارند که عمر چنین سخنی را گفته
لولاءعلی لهلک العمر
««سندش در کتاب اهل سنت مثل تاریخ الخلفا سیوطی صفحه ی شصت وشیش است
سند دیگر آن درکتاب اسد الغالب جلد چهار صفحه ی بیست و دو است»»
هم چنین خود اهل سنت بازاعتراف کرده اند
آنها در مورد علی علیه السلام از حضرت رسول صلی الله علیه وآله نقل کرده اند
که فرمود :
من وعلی یک نور بودیم در نزد خدا به چهارده هزار سال پیش از ایجاد آدم علیه السلام پس چون که خدا آدم را خلق کرد آن نور را درصلب او قرار داد
پس همیشه در صلب پیغمبری می بود تا در صلب عبد المطلب جدا شد
پس در من نبوت ودر علی علیه السلام خلافت است
سند آن کفایت المطالب صفحه ی صدوهفتاد وشیش است
وسند دیگر آن در کتاب نظم المسطین
نوشته ی جمال الدین محمد زرندی حنفی صفحه هفتاد ونه است
هم چنین خود به وجود آورنده گان سلسله ی اهل سنت شاگردان اهل بیت بودنند
مثل مذهب حنفی که ابو حنیفه شاگرد امام صادق است
همچنین مذهب مالکی که او شاگرد ربیعه الری بود واو شاگرد عکرمه بود
وعکرمه شاگرد ابن عباس وابن عباس شاگرد علی علیه السلام بود
حال مذهب شافعی که خود شاگرد مالک بود وانتساب مالک به حضرت علی علیه السلام معلوم شد
وهمین گونه مذهب حمبلی که واضعش احمد ابن حمبل است که شاگرد شافعی بود و انتساب شافعی به حضرت علی علیه السلام معلوم شد
هم چنین خود خوارزمی از علما ی سترگ وجلیل اهل سنت در کتاب قوی ومهم خود که نام آن المناقب است چنین گفته :
«که پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمودنند کسی که بعد از من در امر خلافت با علی علیه السلام منازعه کند پس کافر است ومحارب با خدا ورسول است
جالب است با این همه نصوص صریح سنیان خود سنیان خلافت علی علیه السلام راقبول نمی کنند
همان گونه که فخر الرازی گفته ««این نصوص در قلب اثر نمی کند »»
آن قدر سنیان تعصب دارند
حق را با علی می بینند اما حاشا
می کنند یا خود را به کج فهمی ونفهمی می زنند
آری فرد خواب را می شود بیدار کرد اما خواب زده را چندین قدم هم بکشانی نمی شود بیدار کرد
#امام#علی#حسن#حسین#زین العابدین#طبیعت#مذهبی#شهدا#سجاد#علی_ابن_موسی_
۴.۰k
۱۴ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.