ادامه پست قبل ^:
ادامه پست قبل_^:
باید در نظر داشته باشید که طبق قراری که با همزاد خود میگذارید به او فرمان داده و طلب چیزی نمایید. باید طبیعت او را شناخته و بر طبق آن از وی درخواست کاری را بکنید. باید سعی کنید از او در خواست کارهای ناشایست را نکنید زیرا ابتدا او سعی میکند شما را از انجام آن کار منع نماید و بهتر است با او مخالفت نکنید زیرا در این صورت او پشیمان شده و عذاب میکشد و به همین دلیل به شما ضرر زده که جبرانش به سختی میسر میشود.
توجه داشته باشید بعضی از اسرار و راز ها هستند که همزاد از بیان آن به شما امتناع می ورزد پس او را مجبور به پاسخ گویی نکنید زیرا ممکن است به شما حمله کند. باید با او طرح دوستی بریزید و از در عشق و علاقه به وی نزدیک شوید. در این صورت او از گذشته و آینده و حوادثی که در شرف وقوع است را باز گو میکند و شما را آگاه میسازد.
همزاد از دیدگاه عرفانی
بر اساس مشاهدات عرفانی و تجربی زمانی که فرد افسرده و بشدت تنها در اولین بار همزاد خود را رویت میکند مبهوت و حیران میشود اما کمی بعد از این موضوع استقبال کرده و از دیدن خویش خوشحال میشود .حال او تصور میکند که از تنهایی خارج شده و میتواند سنگ صبوری برای خویش داشته باشد و با او درد دل کند و به خیال خود هم صحبتی داشته باشد. با این اوصاف فرد به همزاد خود توجه بیشتری نموده و در این حال از خود غافل میشود و این خود فراموشی سبب میشود که او در انجام کارها ملاحظات را کنار گذاشته و بی توجه به دیگران اعمال ناهنجار و غیر عادی را به راحتی انجام دهد. در این مرحله جن می تواند وارد بدن این شخص شده و به تدریج اقدام به تحریک احساس تنهایی نموده و توهم را در فرد شدت ببخشد. تداوم رفتارهای ناهنجار فرد را بتدریج به وضعی میکشاند که حتی اطرافیان نیز او را طرد مینمایند. در این مرحله جن هم بیمار را رها میکند و گفتگوی فرد بیمار با همزاد ادامه میابد تا آنجا که فردی ظاهر شده و با او گفتگو می کند و او همان همزاد است.
بیماری همزاد را عارفان قدیم هم می شناخته اند و هرچند اطلاعات انها کلی بوده اما آنان هم میدانستند که روح و نفس در وجود انسان نقشی حیاتی و مهم دارند. هر نوع تغییر و تحول در زندگی سبب تغییر یا آزردگی روح میشود و روح در صورت عدم اصلاح به سرعت وارد نفس شده و به جسم میرسد و آن را فرسوده و بیمار می سازد. نفس نیازمند محبت و عشق است و انسان هم نیازمند عشق.
همزاد از دیدگاه روانشناسی: بیماری همزاد پنداری
همزاد چیزی مستقل یا موجودی غیر از انسان نیست و در واقع باید گفت همزاد بخشی از وجود خود انسان است. همزاد در شرایط خاصی به وجود آمده و خود را نشان می دهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد. افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر آن نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبوری می خواهند، همزاد این نیاز را برطرف می سازد. به طور معمول افرادی که در آستانه جنون قرار دارند اغلب همزاد را می بینند و با او صحبت هم می کنند.
فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس می باشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را می شنود که این مربوط به فعالیت غیر ارادی اعصاب و رگ های مغز و افزایش الکتریسیته در آن است. این مرحله روز به روز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت میگذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد میشود که بر شدت بیماری افزوده شده و رفتارهای ناهنجاری از او سر می زند .در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه برده و سکوت کرده و اغلب به نقطه ای خیره می شود. در این مرحله فرد واقعا مجنون شده و بعنوان فردی دیوانه شناخته می شود. در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو میکند که انگار واقعا فردی مقابل او قرار دارد. بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربه های تلخ را در ذهن خود باز سازی نموده و آنها را در ذهنش تکرار میکند. در اغلب موارد، فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را می بیند، اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنون آمیز میشود.
باید در نظر داشته باشید که طبق قراری که با همزاد خود میگذارید به او فرمان داده و طلب چیزی نمایید. باید طبیعت او را شناخته و بر طبق آن از وی درخواست کاری را بکنید. باید سعی کنید از او در خواست کارهای ناشایست را نکنید زیرا ابتدا او سعی میکند شما را از انجام آن کار منع نماید و بهتر است با او مخالفت نکنید زیرا در این صورت او پشیمان شده و عذاب میکشد و به همین دلیل به شما ضرر زده که جبرانش به سختی میسر میشود.
توجه داشته باشید بعضی از اسرار و راز ها هستند که همزاد از بیان آن به شما امتناع می ورزد پس او را مجبور به پاسخ گویی نکنید زیرا ممکن است به شما حمله کند. باید با او طرح دوستی بریزید و از در عشق و علاقه به وی نزدیک شوید. در این صورت او از گذشته و آینده و حوادثی که در شرف وقوع است را باز گو میکند و شما را آگاه میسازد.
همزاد از دیدگاه عرفانی
بر اساس مشاهدات عرفانی و تجربی زمانی که فرد افسرده و بشدت تنها در اولین بار همزاد خود را رویت میکند مبهوت و حیران میشود اما کمی بعد از این موضوع استقبال کرده و از دیدن خویش خوشحال میشود .حال او تصور میکند که از تنهایی خارج شده و میتواند سنگ صبوری برای خویش داشته باشد و با او درد دل کند و به خیال خود هم صحبتی داشته باشد. با این اوصاف فرد به همزاد خود توجه بیشتری نموده و در این حال از خود غافل میشود و این خود فراموشی سبب میشود که او در انجام کارها ملاحظات را کنار گذاشته و بی توجه به دیگران اعمال ناهنجار و غیر عادی را به راحتی انجام دهد. در این مرحله جن می تواند وارد بدن این شخص شده و به تدریج اقدام به تحریک احساس تنهایی نموده و توهم را در فرد شدت ببخشد. تداوم رفتارهای ناهنجار فرد را بتدریج به وضعی میکشاند که حتی اطرافیان نیز او را طرد مینمایند. در این مرحله جن هم بیمار را رها میکند و گفتگوی فرد بیمار با همزاد ادامه میابد تا آنجا که فردی ظاهر شده و با او گفتگو می کند و او همان همزاد است.
بیماری همزاد را عارفان قدیم هم می شناخته اند و هرچند اطلاعات انها کلی بوده اما آنان هم میدانستند که روح و نفس در وجود انسان نقشی حیاتی و مهم دارند. هر نوع تغییر و تحول در زندگی سبب تغییر یا آزردگی روح میشود و روح در صورت عدم اصلاح به سرعت وارد نفس شده و به جسم میرسد و آن را فرسوده و بیمار می سازد. نفس نیازمند محبت و عشق است و انسان هم نیازمند عشق.
همزاد از دیدگاه روانشناسی: بیماری همزاد پنداری
همزاد چیزی مستقل یا موجودی غیر از انسان نیست و در واقع باید گفت همزاد بخشی از وجود خود انسان است. همزاد در شرایط خاصی به وجود آمده و خود را نشان می دهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد. افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر آن نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبوری می خواهند، همزاد این نیاز را برطرف می سازد. به طور معمول افرادی که در آستانه جنون قرار دارند اغلب همزاد را می بینند و با او صحبت هم می کنند.
فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس می باشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را می شنود که این مربوط به فعالیت غیر ارادی اعصاب و رگ های مغز و افزایش الکتریسیته در آن است. این مرحله روز به روز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت میگذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد میشود که بر شدت بیماری افزوده شده و رفتارهای ناهنجاری از او سر می زند .در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه برده و سکوت کرده و اغلب به نقطه ای خیره می شود. در این مرحله فرد واقعا مجنون شده و بعنوان فردی دیوانه شناخته می شود. در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو میکند که انگار واقعا فردی مقابل او قرار دارد. بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربه های تلخ را در ذهن خود باز سازی نموده و آنها را در ذهنش تکرار میکند. در اغلب موارد، فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را می بیند، اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنون آمیز میشود.
۶.۷k
۱۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.