سلام سلام
سلام سلام
صبح بخیر دوزتان
من عامدم
خوش عامدم
خود شیفتگیم تو حلق کای:/
فوفا عامده چی چی عاورده؟
وان شات +18 :-|
2قسمته قسمت اولش هیچی نداره
ولی قسمت بعد........ بازم از نظر من هیچی نداره :/
__________________________
+صبح بخیر
- صبح بخیر عشقممم
+اوممممم چه بویی
- ههههه الان صبحانه حاضر میشه
تائو نزدیک شد و از پشت بغلش کرد
و سرشو تو گودی گردنش فرو کرد و آروم آروم دستش سمت زیپ شلوار سما رفت و اونو باز کرد
سما؛ ت.. تائو... الان... نه.. بچه ها
تائو : بچه ها حالا حالا ها بیدار نمیشن
صدای رانیا اومد
_بابا...
تائو : خروس بی محل
زود از سما جدا شد و رفت سمت رانیا
و با هم نشستن سر جاشون رانیا واسه تائو شیرین زبونی میکرد
سما در حالی که زیپ شلوارشو میبست
سمت میز رفت و بشقاب پنکیک رو گذاشت رو میز
تائو: عروسکم برو داداشتو بیدار کن میخوایم بریم خوش گذرونییی
رانیا با سه جیغ بلند دوید سمت اتاق جانیا تائو یه بسته دست سما داد
سما: این چیه؟؟ بلیط واسه چی؟؟
تائو: واسه یه سفر 2 نفره
سما: نه نه من نمیتونم از بچه ها دور باشم... اصن اونا کجا بمونن
تائو: پیش مامانم
سما: آ.آخه.. هوووف کی میریم؟؟
تائو؛ میشه گفت فردا صبح تو هاوایی صبحونه میخوریم
اونروز حسابی با بچه ها خوش گذروندن.
..... روز بعد......
تائو: عشقممممم بیدار شووو
سما؛ باشههههه
تائو:بریم ساحل
بعد از صبحونه به ساحل رفتن
سما: آخ جون بستنییی
تائو: دختر کوچولو برو اونجا بشین تا من بیام
سما نشسته بود که تائو پاهاشو دور سما گذاشت اونو بغل کرد
تائو: بیا خانومییی
سما: ووووی بستنی
بعد از ظهر وارد ویلا شدن
سما : برو حموم نمکا رو بشور
تائو؛ تو چی.؟؟
سما: بعد از تو میرم
تائو سما رو روی دستاش بلند کرد و به سمت حمام رفت
بعد از حمام تائو......
صبح بخیر دوزتان
من عامدم
خوش عامدم
خود شیفتگیم تو حلق کای:/
فوفا عامده چی چی عاورده؟
وان شات +18 :-|
2قسمته قسمت اولش هیچی نداره
ولی قسمت بعد........ بازم از نظر من هیچی نداره :/
__________________________
+صبح بخیر
- صبح بخیر عشقممم
+اوممممم چه بویی
- ههههه الان صبحانه حاضر میشه
تائو نزدیک شد و از پشت بغلش کرد
و سرشو تو گودی گردنش فرو کرد و آروم آروم دستش سمت زیپ شلوار سما رفت و اونو باز کرد
سما؛ ت.. تائو... الان... نه.. بچه ها
تائو : بچه ها حالا حالا ها بیدار نمیشن
صدای رانیا اومد
_بابا...
تائو : خروس بی محل
زود از سما جدا شد و رفت سمت رانیا
و با هم نشستن سر جاشون رانیا واسه تائو شیرین زبونی میکرد
سما در حالی که زیپ شلوارشو میبست
سمت میز رفت و بشقاب پنکیک رو گذاشت رو میز
تائو: عروسکم برو داداشتو بیدار کن میخوایم بریم خوش گذرونییی
رانیا با سه جیغ بلند دوید سمت اتاق جانیا تائو یه بسته دست سما داد
سما: این چیه؟؟ بلیط واسه چی؟؟
تائو: واسه یه سفر 2 نفره
سما: نه نه من نمیتونم از بچه ها دور باشم... اصن اونا کجا بمونن
تائو: پیش مامانم
سما: آ.آخه.. هوووف کی میریم؟؟
تائو؛ میشه گفت فردا صبح تو هاوایی صبحونه میخوریم
اونروز حسابی با بچه ها خوش گذروندن.
..... روز بعد......
تائو: عشقممممم بیدار شووو
سما؛ باشههههه
تائو:بریم ساحل
بعد از صبحونه به ساحل رفتن
سما: آخ جون بستنییی
تائو: دختر کوچولو برو اونجا بشین تا من بیام
سما نشسته بود که تائو پاهاشو دور سما گذاشت اونو بغل کرد
تائو: بیا خانومییی
سما: ووووی بستنی
بعد از ظهر وارد ویلا شدن
سما : برو حموم نمکا رو بشور
تائو؛ تو چی.؟؟
سما: بعد از تو میرم
تائو سما رو روی دستاش بلند کرد و به سمت حمام رفت
بعد از حمام تائو......
۱۵.۷k
۱۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.