phateme
annesherli002من دایره ام .💎 🎧 ●○•°
روزنوشتهای Anne در خانه شماره بی نهایت خیابان کلیکیتات مریخ .
"محکم در بزنید . صاحبخانه خواب است"
متن هایم را کپی نکنید اما عکس ها برای خودتان:)
اگر حرفی ، نظری ، چیزی داشتید
لینک ناشناس
http://instagraph.ir/harfeto/858224505
پیگیره ..پیگیره .. و انگار واقعا بهش احتیاج داشتم یه لحظه حس نوت بوک بهم دست دار ، کسی که هیچ جوری حاظر نبود بیخیال و دلسرد شه. Anne
این بار نمی دانم دقیقا چندمین بار بود ، اما باز هم اتفاق افتاد ، من مثل همیشه روی تخت به شکم دراز کشیدم و گونه ام را روی رو تختی نرم ام مالیدم. اما دیگر گریه نکردم ، انگار که روتین شده باشد ، احساس کردم وسعت قلبم کمی ...
انگار که همین دیروز بود که ازم می پرسیدن چند سالته و من با تخسی می گفتم :شونزده سالمه و انگار بعد ترش منتظر بودم که بهم بگن سنت کمه یا چه کوچولویی تا بپرم بهشون. الان هم فکر می کنم اون موقع ها بچه بودم :))) الان هم دیگه ...
یک نفر یک جمله گفت ، حال و روزم را به هم ریخت . میخواهم یک گوشه کز کنم و تمام روز را گریه کنم . حالا حتما میخواهید بدانید که جریان از چه قرار است و یا هم که نه به هیچ جایتان نیست که چه اراجیفی مغز فندقی ...
مهدی، دوستم، برایم یک ویدیو فرستاد که نشان می داد که چطور مادر و فرزندی را به وصال هم می رساندند ، پسر فکر می کرده مادرش را از دست داده و بعد وقتی چشم هایش را باز می کند مادرش را روبرویش می بیند و چشمانش جوری حیرت زده ...
دیشب بامداد بود که حالم به هم خورد و عمو برایم سرم زد، تمام شب را آنلاین بودم بعد از آن تا ساعت نه صبح چشم هایم را بستم و الان که.. برای من چیست؟ برای من چه اتفاقی است؟ چیزی شبیه به یک عروسک بغلی ، همان قدر ویژه ...
جوکر رو دیدم تو این مدت و عالی بود ، همون چیزی بود که از خواکین فینیکس انتظار داشتم بازیش واقعا بی نقص بود ، واقعا توی اون صحنه مترو که به اون مزاحما شلیک کرد تحسینش کردم ولی اصلا خوشحال نیستم که همه عاشقش شدن😶 و از بازیش تعریف ...
خیلی دلم می خواد پست های بیشتری بذارم ، درباره همه چیز اما به نظرم بهتره که عجله نکنم . قبلا تصمیم داشتم مستند ظهور رو ببینم چند تا فصل اش رو دیدم ..و شاید پنجاه درصدش رو باور کردم . در کل مستند بدی نیست ولی مستندی هم نیست ...
یکی از گوش های هندزفری ام سوخت و این همزمان با دوره عادت ماهانه ام اتفاق افتاد . کاش یکم دیر تر این طور می شد .آخر عادت دارم زیاد به موسیقی گوش بدهم و آرامم می کند ؛ بقیه فکر می کنند من خیلی آدم خرابکاری ام اما آنقدر ...
ده نامه به تو که در سایه ها پنهان شده ای {نامه دوم} حرف که زدیم گفتی که دیگر پشت سایه ها پنهان نمی شوی و انگار لزومی ندارد که برایت نامه بنویسم اما من دوست دارم باز هم برایت بنویسم هشت نامه دیگر که همه اش برای تو هستند ...
امروز عصر رفته بودم خرید تا برای مادرم کِرم آبرسان بگیرم و علاوه بر آن یک شلوار جین یخی {مدت ها بود دلم می خواست داشته باشم این رنگ رو اما هر دفعه به دفعه بعد موکول اش می کردم و لعنتی به یکی از مانتو های سرمه ایم بی ...
چقدر خوشگله ! تصویر رو می گم چقدر الان احساس رهایی می کنم ..شروع کردن یه سری کار ها با این که نابود کننده به نظر میاد اما یه احساس رهایی خاصی داره ، شبیه این که بگی به خودت من دیگه هیچ چیز برای از دست دادن ندارم و ...
من این ساخته تیم برتون رو با این که قدیمیه سه سال پیش دیدم و.. من خیلی گریه کردم باهاش:| چون خودم دیر تماشاش کردم یه خلاصه هم اضافه می کنم برای افرادی که ندیدن . آخرین اختراع یک مخترع کهن سال ادواردِ اما اون نمی تونه اونو قبل از ...
جالبه ، شبکه نمایش امشب داشت می دادش اینو ، منم اولین بار توی تلویزیون دیدمش و یادمه کل هفته تبلیغش رو شبکه دو می ذاشت و قرار بود جمعه صبح ما بین برنامه فیتیله ای ها بخش شه و منم منتظرش بودم و به نظرم کارخونه شکلات سازی یه ...
وقتی سری فیلم های بتمن از تیم رو می دیدم هشت یا نه سالم بود گمون کنم . فیش های رابط تلویزیون مشکل پیدا کرده بود و ما هر خرابکاری که تو دوران بچگی می کردیم خودمون حلش می کردیم و به بزرگ تر ها چیزی نمی گفتیم بعد مشکل ...
فکر کنم این شناخته شده ترین کار تیم باشه و البته اولین اثری که من دیدم ازش همین بود و توی دوران بچگی دیدمش و یادمه اولین بار که تیزرش رو دیدم انقدر واسه دیدنش بال بال زدم که نگو ، آخرش هم خونه پسر عمم تونستم تماشاش کنم و ...
حالا که از کلینت ایستوود و آثارش گفتم نامردیه از تیم برتون با این همه شاهکاری که ساخته نگم ..نصف کارهاش منو می برن به سال های بچگیم که بهترین سرگرمیم این بود که با برادرم می رفتیم به اتاقمون برق هارو خاموش می کردیم و فیلم تماشا می کردیم ...