۰
مطلب
۶۷۴
دنبال کننده
۲۴۳
دنبال شونده
گريه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه ويرانه را بر سر زدم
آب از آبى نجنبيد
خفته در خوابى نجنبيد...
چشمه ها خشکيد و دريا خستگى را دم گرفت
آسمان افسانه ما را به دست کم گرفت
جام ها جوشى ندارد
عشق آغوشى ندارد
بر من و بر ناله هايم هيچکس گوشى ندارد...
بازآ تا کاروان رفته باز آيد
بازآ تا دلبران ناز ناز آيد
بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آيد
تا گل افشانم نگار دلنواز آيد....
موردی برای نمایش موجود نمیباشد