ოムrdムs
Memoriaبِسْـمِـ الله الْرًحْـمن الْرًحیمْـ
هیپـ هاپـ دری به سویـ هنـر
فــالٌو =فالو بًک
مـن بر این بـاورم که آسمـان آبی نیست مـن بر این بـاورم که شبها مهتابی نیست تو به چشمان من آنـی چند گویــی اینـم مـن بر این باوًرمو مـرا باتو کاری نیست #مرداسـ
#مولانا جوان مکرر دستانش را میبست تا که شاید بتواند هوا را آنِ خویش گرداند.. پیری گذر میکرد و جوان را دید و احوالش پرسید... جوان شرح حال خویش بازگفت... پیر لبخندی زد و گفت :فرزندم کوشش بهر سلطه برکسی یا چیزی بِسانِ خلاف رودخانه شنا کردن باشد..عاقبت خود را ...
هر دم ندایی به جان و دل نجوا کند آخر آن چیست که بایدت پروا کند فائق آید ضعف بر قدرت همی دست برکش زین دولت دمی #مرداس
احساسـ میکنمـ زمانـ زودتر از قدیما میگذرهـ 🙄 دلتونـ شاد لبتونـ خندونـ باشهـ
مردم حقیقت را نمی پذیرند ، چون نمی خواهند به تخیلاتی که تمام عمر بر اساس آن زندگی کرده اند ، آسیبی وارد شود ...! #نیچه